آموزش, آموزش عکاسی دیجیتال

قدرت تئوری گشتالت را در عکاسی مهار کنید

gestalt law of proximity

نظریه گشتالت در عکاسی جایی است که عکاسی با روانشناسی ملاقات می کند، اما آنقدرها هم که به نظر می رسد پیچیده نیست. همچنین، این فقط برای عکاسی اعمال نمی شود، بلکه در تمام جنبه های هنر و طراحی اعمال می شود.

این نظریه توسط گروهی از روانشناسان آلمانی در دهه 1920 ابداع شد تا چگونگی درک ما از جهان اطراف را بررسی کند.

چرا از نظریه گشتالت در عکاسی استفاده کنیم؟

به عنوان عکاس، اگر بتوانیم درک کنیم که ذهنمان چگونه کار می‌کند، می‌توانیم تصاویر جذابی خلق کنیم که بیننده را جذب و نگه می‌دارد.

نظریه گشتالت در عکاسی توضیح می دهد که چرا قوانین خاصی از ترکیب بندی کار می کنند.

gestalt continuity

وقتی متوجه می شویم که چرا چیزی کار می کند، عملی کردن آن بسیار آسان تر است.

این برگه چیت اصول گشتالت را مفید خواهید یافت…

GestaltPrinciples scaled

نظریه گشتالت در عکاسی چگونه کار می کند؟

نظریه گشتالت در عکاسی مبتنی بر این ایده است که مغز ما به طور خودکار سعی می کند ساختار و الگوهایی را برای ساده سازی و سازماندهی یک تصویر پیچیده که از عناصر بسیاری تشکیل شده است بیابد.

بخش‌هایی از یک تصویر را به‌جای اینکه به‌عنوان مجموعه‌ای از عناصر نامرتبط در نظر گرفته شود، در کنار هم قرار می‌دهد. به گفته کرت کافکا، روانشناس گشتالت، این به طور خلاصه به این صورت است که «کل غیر از مجموع اجزاست».

به عنوان یک عکاس، وقتی یک تصویر به خوبی سازماندهی شده می‌نویسید، به بینندگان خود کمک می‌کنید تا تصویر را به‌عنوان یک کل ببینند، که درک پیام شما را آسان‌تر می‌کند. ما این کار را با استفاده از اصول گشتالت انجام می دهیم.

using gestalt theory in photography

کدام اصول گشتالت در این تصویر استفاده شده است؟ بخوانید تا متوجه شوید.

اصول گشتالت در عکاسی چیست؟

اصول گشتالت که قوانین گشتالت نیز نامیده می شود، نظریه گشتالت را تشکیل می دهد. اصول نظریه گشتالت در عکاسی عبارتند از:

  • شکل به زمین
  • شباهت
  • ادامه
  • بسته شدن
  • مجاورت
  • ظهور
  • سرنوشت مشترک

با مرور این اصول، به یاد داشته باشید که وقتی تصویری را مشاهده می کنیم اصلا تنبل نیستیم. انسان ها اگر کمی کار کنند در واقع به یک تصویر علاقه بیشتری دارند. خیلی زیاد نیست، توجه داشته باشید، زیرا این همان چیزی است که باعث می شود بیننده تصویر را آسان کند.

اما اگر بیننده مجبور باشد کمی برای پر کردن شکاف های آنچه می بیند کار کند، بیشتر درگیر تصویر می شود.

در طول راه این را به شما یادآوری خواهم کرد.

law of proximity in photography

یک مرد و نوه‌اش سوژه‌های واضح این تصویر هستند، زیرا در پس‌زمینه‌ای شلوغ و پر از مردم خودنمایی می‌کنند.

1. رابطه شکل به زمین

به طور خلاصه: موضوع را از پس زمینه متمایز کنید

قبل از به کارگیری هر اصل گشتالت دیگر، ابتدا باید رابطه زمین شکل را درک کنید.

اگر تا به حال از خود پرسیده اید که چرا پس زمینه تار هدف بسیاری از عکاسان پرتره است، دلیل آن رابطه شکل به زمین است.

این به آن اندازه که به نظر می رسد پیچیده نیست. یک تصویر دارای دو بخش است – شکل و زمین. شکل سوژه است و زمین پس‌زمینه و یا پیش‌زمینه تصویر، یعنی بقیه تصویر.

بنابراین رابطه شکل به زمین صرفاً به این موضوع می‌پردازد که چگونه آن دو بخش، شکل و زمین، یک تصویر را تشکیل می‌دهند.

gestalt focal point

شکل (معروف به نقطه کانونی یا سوژه) باید از بقیه تصویر متمایز باشد.

دلیل اهمیت این رابطه این است که چشمان ما به طور خودکار سعی می کنند بفهمند کدام شکل و کدام زمین است. ما سعی می کنیم تصویر را درک کنیم. چشم ما باید ابتدا به شکل (موضوع) و سپس پس زمینه و یا پیش زمینه (زمین) برود.

زمانی که بتوانیم موضوع و پس زمینه را به راحتی تعیین کنیم، رابطه شکل و زمین پایدار است. وقتی تفاوت نامشخص است، رابطه شکل-زمینه ناپایدار است.

یک مثال کامل از یک رابطه ناپایدار شکل و زمین، گلدان روبین است. برخی از مردم دو چهره خواهند دید، برخی دیگر گلدان را خواهند دید. با این حال، هیچ کس نمی تواند هر دو را به طور همزمان ببیند.

gestalt rubin vase 1 269x300 1

گلدان روبین دو چهره را به رنگ سفید نشان می‌دهد که پس‌زمینه مشکی شکل گلدانی را تشکیل می‌دهد. همچنین می توان آن را به عنوان یک گلدان سیاه در برابر پس زمینه سفید مشاهده کرد که اتفاقاً روی صورت ها شکل می گیرد.

چگونه می توان یک رابطه ثابت شکل با زمین ایجاد کرد

داری میرسی به نقطه ای که با نظریه گشتالت در عکاسی بیشتر آشنا می شوید.

عکاسان ابزارهای کمی برای کمک به جداسازی سوژه از پس زمینه و هدایت چشم بیننده دارند. آنها عبارتند از:

gestalt theory segregation

سوژه در فوکوس واضح است و پس‌زمینه خارج از فوکوس است، زیرا من از عمق میدان کم برای ایجاد رابطه با زمین استفاده کردم.

عمق میدان

چشمان ما ابتدا به قسمت متمرکز یک تصویر کشیده می شود. بنابراین استفاده از عمق میدان کم برای محو کردن پس‌زمینه و پیش‌زمینه، به بیننده کمک می‌کند مستقیماً به سوژه‌ای که در فوکوس قرار دارد برود.

gestalt law of similarity

تضاد

از آنجایی که ما تفاوت ها را اسکن می کنیم تا به ما کمک کند بخش هایی از یک تصویر را جدا کنیم، کنتراست ابزار قدرتمندی برای استفاده است. انواع مختلفی از کنتراست وجود دارد که ما در ترکیب بندی عکاسی از آنها استفاده می کنیم. در اینجا دو مورد وجود دارد:

کنتراست تونال

در تصویری از نواحی روشن و تاریک، ابتدا چشم ما به سمت نواحی روشن می رود. هنگامی که چشمان ما در اطراف یک تصویر پرسه می‌زنند، دائماً از نواحی تاریک به سمت مناطق روشن کشیده می‌شوند.

بنابراین، اگر پس‌زمینه تیره‌تر از سوژه باشد، چشم بیننده شما به‌طور غیرقابل مقاومتی به سمت سوژه کشیده می‌شود.

گفته می‌شود، اگر سوژه‌ای تاریک را روی قسمت روشن پس‌زمینه قرار دهید، وقتی بیننده به سمت ناحیه روشن سوژه کشیده می‌شود، سوژه دوباره برجسته می‌شود.

اگر سپس عمق میدان کم را به ترکیب اضافه کنیم، موضوع غیرقابل انکار است.

تضاد رنگ

رنگ ها به دو دسته رنگ های گرم و رنگ های سرد تقسیم می شوند و چشمان ما بیشتر از رنگ های سرد به سمت رنگ های گرم کشیده می شود.

به عنوان مثال، یک چهره با لباس قرمز، در منظره ای سبز یا آبی توجه ما را می طلبد.

gestalt similarity

سوژه واضح است و در این تصویر برجسته است، زیرا او توسط ستون ها قاب شده است و قرمز در پس زمینه آبی پوشیده است، بنابراین می توانیم بگوییم که رابطه شکل ثابت است.

انزوا

موضوعی که از بقیه تصویر جدا شده است به عنوان شکل برجسته می شود، حتی اگر تصویر با بسیاری از عناصر دیگر پر شده باشد.

جدا از عمق میدان و کنتراست، می توانید سوژه را با موارد زیر نیز جدا کنید:

  • کادربندی – سوژه خود را در حالت ایستاده در ورودی قرار دهید.
  • پر کردن کادر – نزدیک شدن به سوژه برای پر کردن کل تصویر.
  • سادگی – در یک ترکیب مینیمالیستی، موضوع برجسته خواهد شد.

2. قانون تشابه گشتالت

به طور خلاصه: چشمان ما عناصر مشابه را در کنار هم قرار می دهند

ما اشیایی را می بینیم که از نظر شکل، اندازه، رنگ و بافت شبیه به هم هستند، مانند یک گله گوسفند. بر اساس نظریه گشتالت، مغز ما قسمت‌های تصویر را ساده می‌کند تا خواندن آن را آسان‌تر کند.

به همین دلیل است که در عکاسی خانوادگی اگر سوژه‌های شما رنگ‌های مشابهی داشته باشند، کار می‌کند. دقیقاً یکسان نیست، زیرا بسیار زیاد است، اما یک قانون خوب این است که از سایه های مختلف حداکثر تا سه رنگ استفاده کنید که به خوبی با هم کار کنند.

gestalt principle of similarity

در یک صحنه شلوغ، استفاده از قانون شباهت تصویر را ساده می کند، که به ویژه در عکاسی خیابانی مفید است.

به عنوان مثال، تصور کنید از سرعت شاتر آهسته برای عکاسی از انبوهی از مردم در حال حرکت استفاده کنید، در حالی که فقط یک نفر ثابت ایستاده است. افراد متحرک تار به عنوان یک گروه بندی می شوند در حالی که فرد ساکن در فوکوس واضح برجسته می شود.

بلافاصله داستان بیشتری وجود دارد.

این فقط یک عکس از شخصی نیست که در اطراف ایستاده است. آن شخص با هر کس دیگری در نما متفاوت است و بیننده می پرسد که چرا آن شخص ثابت ایستاده است؟ یا چرا بقیه عجله دارند؟ یک تضاد بصری وجود دارد که ذهن ما را درگیر می کند.

از آنجایی که طبق قانون تشابه گشتالت، مغز ما اشیاء مشابه را در کنار هم قرار می دهد، ما الگوهایی از این اشیاء ایجاد می کنیم. شکستن این الگو با یک شی متفاوت، سوژه، بلافاصله چشم را جذب می کند.

gestalt principles in photography

ستون های تکرار شونده در سمت راست و چراغ ها در سمت چپ خطوط پیشرو را تشکیل می دهند که به فاصله پشت سوژه همگرا می شوند. این قانون تداوم گشتالت، نسخه ای از قانون شباهت گشتالت است.

3. قانون تداوم گشتالت

به طور خلاصه: چشمان بیننده از سوژه فراتر رفته و در تصویر ادامه می‌یابد

نظر قبلی من را در مورد علاقه بیننده به این که هنگام مشاهده یک تصویر کمی کار کند را به خاطر دارید؟ قانون تداوم یکی از این نمونه هاست.

وقتی تصویری را با خطوطی می‌بینیم که به لبه‌های تصویر می‌روند، مانند یک جاده یا ردیفی از چراغ‌های خیابان، ذهن ما تصور می‌کند که خطوط فراتر از لبه کادر ادامه دارند. می دانیم که جاده فقط به همین جا ختم نمی شود.

ما به طور طبیعی شکاف‌های قسمت‌هایی از تصویر را که نمی‌توانیم ببینیم پر می‌کنیم.

عکاسان از این منطق استفاده می کنند تا بیننده را به سفری در اطراف تصویر با استفاده از خطوط پیشرو برای هدایت به سوژه و گاهی فراتر از آن سوق دهند.

اگر چیزی در مورد خطوط پیشرو بدانید، می دانید که آنها نباید خطوط واقعی باشند. به آنها می توان به طور ضمنی، مانند ردیفی از چراغ های خیابان، که یک خط را تشکیل می دهد، اشاره کرد.

اگر فکر کردید، صبر کنید، این قانون شباهت است، حق با شماست. ما به تازگی با قانون شباهت دیدیم که مغز ما اشیاء مشابه را به عنوان یک گروه جمع می کند.

gestalt law of continuity

با این حال، وقتی صحبت از یک خط چراغ های خیابانی می شود، قانون تکرار (که قانون تداوم نیز نامیده می شود) از قانون شباهت به روشی متمرکزتر استفاده می کند. این به طور خاص خطوطی از اشیاء مشابه ایجاد می کند که ما از آنها برای هدایت چشم به اطراف تصویر استفاده می کنیم.

این به این دلیل است که، طبق قانون تداوم گشتالت، وقتی یک سری عناصر مشابه را که یک خط یا منحنی را تشکیل می‌دهند، می‌بینیم، چشمان ما از یک عنصر به عنصر دیگر می‌رود و سعی می‌کند رابطه بین آنها را ارزیابی کند.

بنابراین، یک سری از چراغ های خیابان تبدیل به یک خط می شود و می تواند در ترکیب عکاسی به عنوان یک خط پیشرو استفاده شود. البته نه یک خط واقعی، بلکه یک خط ضمنی.

gestalt theory closure

ما فقط می‌توانیم دست‌ها و پاهای پدربزرگ را ببینیم، اما می‌دانیم که او در چمن است و با بیان کودک با هم بازی می‌کنند. ذهن ما با استفاده از سرنخ های موجود در تصویر، جاهای خالی را پر می کند. نه اینکه بدانی که او پدربزرگ اوست مگر اینکه من به تو گفته باشم، اما متوجه منظور من شدی.

4. قانون بسته شدن گشتالت

به طور خلاصه: مغز ما شکاف ها را پر می کند

قانون بسته شدن گشتالت بیان می کند که مغز ما اشکالی را تکمیل می کند که در واقع وجود ندارند. بنابراین برای درک یک تصویر نیازی به داشتن تمام اطلاعات نداریم. در واقع، مغز ما دوست دارد کمی برای تکمیل تصویر کار کند، زیرا به این ترتیب جالب تر است.

ما قبلاً با قوانین شباهت و تداوم دیده‌ایم که مغز ما از خطوط و منحنی‌ها پیروی می‌کند، حتی زمانی که بخشی از جسم قابل مشاهده نیست.

بنابراین، به‌عنوان یک عکاس، کمک می‌کند صحنه‌تان را به‌عنوان شکل‌ها ببینید، به جای عناصر منفرد، طوری بنویسید که تصویر شما را جذاب‌تر کند.

به عنوان مثال، در تصویر زیر، با وجود اینکه می‌توانیم پاهای او را فقط از زانو به پایین ببینیم، می‌دانیم که او هم ران دارد، بنابراین ذهن ما جاهای خالی را پر می‌کند. استفاده از قانون بسته شدن به بیننده کاری می دهد که انجام دهد و تصویر را جذاب تر می کند.

gestalt closure in photography 610x610 1

با آزمایش کنتراست تونال، مانند تصویر زیر، می توانید قانون بسته شدن را یک قدم جلوتر ببرید. این یک تصویر با کنتراست بالا با هایلایت‌های روشن و سایه‌های عمیق است که من در پست تولید آن را به نهایت رساندم.

اگرچه اطلاعات بسیار کمی وجود دارد که به ما بگوید این عکس یک زن است، ما می دانیم که چنین است. علاوه بر این، این یک تصویر نگهدارنده توجه است، زیرا بیننده بیشتر درگیر عکس می شود در حالی که مغز او تصویر را کامل می کند.

gestalt law of closure 480x719 1

ذهن ما با دنبال کردن خطوط برای رمزگشایی این پرتره زن، جاهای خالی را پر می کند. لازم نیست همه چیز را ببینیم تا بدانیم وجود دارد.

5. قانون مجاورت گشتالت

به طور خلاصه: اشیایی که در نزدیکی یکدیگر قرار دارند به عنوان متعلق به یکدیگر تلقی می شوند

مغز ما می خواهد سردرگمی و هرج و مرج را کاهش دهد. بنابراین آنها اشیاء نزدیک به هم را به عنوان یک واحد گروه بندی می کنند تا اینکه آنها را به عنوان اشیاء منفرد ببینند.

gestalt principle of

اشیاء نیازی به شباهت به یکدیگر ندارند تا زمانی که به هم نزدیک هستند یکی دیده شوند. در واقع، قانون مجاورت آنقدر قدرتمند است که قانون شباهت را نادیده می گیرد.

gestalt laws of similarity and

در عکاسی پرتره، اگر از قانون مجاورت گشتالت برای تجزیه یک عکس گروهی بزرگ به واحدهای کوچکتر استفاده کنید، درک تصویر را برای بیننده آسان‌تر می‌کنید.

Gestalt law of proximity in photography

حتی اگر کوچکترین دختر از گروه خانواده جدا است، به دلیل نگاه متصل بین او و مادرش به هم مرتبط است.

اگر عمداً سوژه ای را جدا از گروه قرار دهید، نه تنها توجه را به آنها جلب می کنید، بلکه به پیام عکس نیز اضافه می کنید.

این بدان معنا نیست که همه افراد در یک عکس خانوادگی باید همیشه با هم باشند تا واحد خانواده را نشان دهند. تا زمانی که آنها به نوعی به یکدیگر متصل هستند، برای مثال با نگاه کردن به یکدیگر، بخشی از یک گروه خواهند بود. به علاوه، داستان را عمیق تر می کند.

استفاده از عمق میدان کم، نزدیکی سوژه‌ها به یکدیگر را بیشتر نشان می‌دهد، به‌ویژه اگر موارد دیگری در پس‌زمینه وجود داشته باشند، مانند عکس بالای این مقاله.

gestalt law of segregation

سوژه (شکل) با عمق میدان کم از پس زمینه (زمین) جدا می شود و باعث ایجاد پس زمینه تار می شود.

6. قانون تفکیک گشتالت

به طور خلاصه: سوژه شما باید از پس زمینه متمایز باشد

این ما را به اولین اصل گشتالتی که از رابطه شکل به زمین ذکر کردم بازمی گرداند. اگر سوژه با پس زمینه ترکیب شود، بیننده به راحتی نمی تواند موضوع (شکل) را از بقیه تصویر (زمین) تشخیص دهد.

اگر سوژه شما در کادر کوچک باشد، این امر به ویژه مهم است. در حالی که این یک راه عالی برای مقیاس دادن به یک موضوع و کوچک و آسیب پذیر به نظر رسیدن آن در چشم انداز بزرگتر است، باید اطمینان حاصل کنید که به نوعی از پس زمینه جدا شده است.

برای چگونگی انجام این کار با استفاده از:

  • عمق میدان
  • تضاد

closure in photography

خانواده با استفاده از قانون مجاورت با هم گروه بندی شده اند و همچنین در سایه های آبی و خاکستری لباس می پوشند، بنابراین قانون شباهت واحد خانواده آنها را برجسته می کند. یک قانون گشتالت دیگر نیز در حال استفاده است. آیا می توانید آن را تشخیص دهید؟

7. قانون ظهور گشتالت

به طور خلاصه: کل تصویر قبل از قسمت های تصویر مشخص می شود

قانون ظهور چیزی نیست که بتوانید اغلب در عکاسی از آن استفاده کنید. با این حال، من فکر می کنم دانستن آن مهم است، به خصوص اگر دوست دارید با ترکیب بندی خود بازیگوش باشید تا یک عکس کمی جالب تر شود.

هنگامی که از اصل ظهور استفاده می کنید، اطمینان حاصل می کنید که یک عنصر از عکس بلافاصله مشخص نیست. تنها پس از مدتی مطالعه تصویر قابل مشاهده می شود.

به عنوان مثال، در تصویر بالا، آیا متوجه سگ در علف شده اید؟

gestalt law of

نه تنها کودکان به عنوان یکی گروه بندی می شوند، بلکه به دلیل قوانین شباهت و مجاورت، از قانون سرنوشت مشترک نیز استفاده می شود که آنها در یک جهت حرکت می کنند. دوچرخه سوار اما در جهت دیگری حرکت می کند و از گروه سه نفره جداست.

8. قانون گشتالت سرنوشت مشترک

به طور خلاصه: اشیایی که در یک جهت حرکت می کنند با هم گروه بندی می شوند

این شبیه به قانون مجاورت است، اما با قانون سرنوشت مشترک، تاکید بر حرکت اشیاء در یک جهت است.

در تصویر بالا سه کودک در یک جهت می دوند و دوچرخه سوار در جهت دیگری می رود. آنها به وضوح دو گروه متفاوت هستند.

اگر یکی از بچه ها به سمت من می دوید، به جای اینکه مثل دو بچه دیگر از من دور شود، بیننده سه گروه را درک می کرد:

  • دو بچه فرار می کنند
  • یکی از بچه ها به سمت من می دوید
  • یک دوچرخه سوار

ما این را در ورزش می بینیم. البته در اکثر ورزش های تیمی لباس های آنها بسیار متفاوت است، بنابراین ذهن ما آنها را با قانون شباهت گروه بندی می کند.

با این حال، اجازه دهید از کریکت به عنوان مثال استفاده کنیم، زیرا رنگ غالب لباس همه بازیکنان سفید است. با این حال، زمانی که دوربین عقب می‌نشیند، زیرا کسی در شرف ناک اوت شدن است، به وضوح می‌توانیم تیم میدانی را ببینیم که به سمت خفاش‌بازان حرکت می‌کند.

نظریه گشتالت در نتیجه گیری عکاسی

چند اصل گشتالت دیگر وجود دارد، اما اینها شروعی عالی برای عکاسان در تمام سطوح مهارت است.

امیدواریم اکنون درک عمیق‌تری از قوانین ترکیب‌بندی عکاسی و چرایی کارکرد آن‌ها داشته باشید، اما همچنین چرا وقتی شما آگاهانه آنها را زیر پا می‌گذارید، همچنان می‌توانند کار کنند. توجه کنید آگاهانه – این کلمه کلیدی است.

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *