اخبار و مقالات

اصطلاحات سینمایی ایران و جهان

lazy

در این مقاله اصطلاحات رایج در سینما را بسیار کامل و جامع شرح داده ایم اصطلاحات ممکن است گاهی تکرار شده باشند و برای یک مفهوم چند اصطلاح وجود داشته باشد برخی از اصطلاحات مختص کشور و فرهنگ ماست و برخی جهانی برخی در حال حاظر کمتر استفاده میشوند و در گذشته رایج بوده اند به هر حال مقاله پیش رو از صفر تا صد اصطلاحات سینمایی را در خود گنجانده تا اگر قصد ورود به این دنیای جادویی را دارید با اطلاعات کامل و جامع وارد شوید.

الف

  • ایجاد شات (Establishing shot): معمولاً یک شات بلند یا خیلی بلند که در ابتدای صحنه یا سکانس ارائه می‌شود، زمینه نماهای نزدیک‌تر بعدی را در اختیار بیننده قرار می‌دهد.
  • آتالوناژ: در زمان تدوین فیلم درست در بخش پایانی کار رنگ فیلم توسط تدوینگر اصلاح میشود به این عمل آتالوناژ میگویند.
  • آدایته: در واقع ایده گرفتن و یا اقتباس به آثار هنرمندان دیگر را آدایته میگویند. در موسیقی به این عمل کاور کردن میگویند که بسیار مرسوم است البته در ایران کمی خارج از عرف و اخلاق صورت میپذیرد.
  • اسپلایس: در بخش تدوین وقتی دو نوار را به هم متصل کنند اسپلایس صورت گرفته است.
  • آرک: نور سفید و بسیار قوی که در صحنه هایی با وسعت زیاد استفاده میگردد.
  • آنونس: همان تبلیغات فیلم است که در قالب فیلمی کوتاه تهیه میشود.
  • اسپلایسر: دستگاه مورد استفاده تدوینگرها که عمل اسپلایس را انجام میدهد.
  • آیریس: در دوربین های عکاسی و فیلمبرداری قطعه ای به نام آیریس قرار داده شده که عملکردی شبیه به عنبیه چشم را دارد و میزان ورود نور به نگاتیو را کنترل میکند نام دیگر آیریس دیافراگم است.
  • استودیو: مکانی است که فیلم در آن ضبط میشود و عموما شبیه به مکان فیلمبرداری اصلی شبیه سازی میشود.
  • آپرای صابونی: به نوعی همان سریال هاب آبکب خودمان است به سریال های طولانی که مخاطبین اصلی آن ها خان های خانه دار هستند و جنبه تبلیغاتی دارند و از بار ارزشی خاصی برخوردار نیستند آپرای صابونی گفته میشود.
  • اپیزود: قسمت یا بخشی، دنباله‌دار از کل کار، شبیه به یک فصل از یک دفتر است. اپیزود، نمایش‌های کوتاه و مستقل است که ارتباط معنایی و مضمونی با یکدیگر دارند و دارای عنوان واحدی هستند
  • اسکار: جایزه شایستگی در صنعت فیلم آمریکا اسکار است البته از کشورهای زیادی به این جشنواره که به نوعی اولین و مهمترین جشنواره سینمایی جهان است راه پیدا میکنند.  جوایز مختلفی در این جشنواره که منظم ترین و باشکوه ترین جشنواره فیلم در جهان است اهدا میشود. جوایزی چون جایزه گرمی (برای موسیقی)، جایزه امی (برای تلویزیون) و جایزه تونی (برای تئاتر) پس از آن شکل گرفتند. آکادمی علوم و هنرهای تصاویر متحرک توسط لویی بی میر مدیر استودیو مترو گلدوین مایر ایجاد شد.
  • اسلپ استیک: فیلم های کمدی صامت که برای خیلی از شما آشناست فیلم هایی چون هارولد لوید و لرل و هاردی در این دسته قرار میگیرند.
  • اکسپرسیونیسم: این مکتب هنری از دل امپرسیونیسم بیرون آمده و برای اولین بار در آلمان شکوفا شد. هدف این مکتب نمایش احساسات درونی انسان است عواطفی چون عشق، نفرت و یا ترس…
  • اکشن: در اصل دستور شروع فیلمبرداری است و رفتار و حرکات بازیگران نسبت به هم که یک حرکت و یا واکنش را نمایش میدهد. به فیلم های خشن و پر از زد و خورد هم اکشن میگویند.
  • انیمیشن: یک هنر سینمایی که تصاویر را پشت سر هم قرار میدهد و به مرور ایجاد حرکت و حتی زنده بودن سوزه را میکند
  • ایستمن کالر: سال 1922 این سیستم رنگی ارائه شد برای درک بهتر آن فیلم فدیه دریا را تماشا کنید. در این جا دو قطعه فیلم گرفته میشد یکی روی نگاتیو سبز و یک نوار روی نگاتیو قرمز و در نهایت نوارها روی هم قرار میگرفتند و فیلم رنگی میشد.
  • انیمه: انیمه ها بر اساس مانگا ساخته میشوند البته اغلب به این شکل است مانگا همان رمان گرافیکی است. ایمه ساختاری شبیه به انیمیشن دارد و خاص کشور زاپن است.
  • اکتور: هنرپیشه مرد
  • اکتریس: هنرپیشه زن
  • آمفی تئاتر: محل نشستن تماشاچی
  • آرتیست: هنرمند
  • استودیو: محل تهیه فیلم
  • آرک: نور قوی با درجه حرارت 5600K و رنگ سفید شبیه به نور روز
  • اسکوپ: فیلم پرده عریض که در زمان نمایش یک بخش سیاه بالا و پایین کار مشاهده میشود.
  • اینسرت: تصویر کوتاه رابط دو تصویر دیگر

ب

  • برش متقاطع (Cross cutting): متناوب نماها از دو سکانس، اغلب در مکان های مختلف، به این معنی که سکانس ها به طور همزمان انجام می شوند.
  • باز کردن فرم ها (Open forms): این تکنیک‌ها که عمدتاً توسط کارگردانان سینمای رئالیست استفاده می‌شوند، احتمالاً ظریف و محجوب هستند، با تأکید بر ترکیب‌بندی‌های غیررسمی و ظاهراً هشیاری. طرح های سوم فریم به طور کلی برای پیشنهاد یک پوشش موقتی مورد سوء استفاده قرار می گیرد که به طور خودسرانه بخشی از عمل را قطع می کند.
  • بازیگر: هنرمندی که برای ایمای یک نقش برای انواع هنر صحنه و نمایش انتخاب میشود.
  • بازی گردان: شخصی که با بازیگران کار کرده و هدایت آنها را با هماهنگی کارگردان انجام میدهد. قطعا بازی گردان باید بازیگر حرفه ای و کارکشته ای باشد چرا که نقش میزانسن و شرایط را تحلیل و برای بازیگر قابل درک میکند.
  • بدل کار: شخصی که از قدرت بدنی و چالاکی بالایی برخوردار است و برای بازی کردن در موقعیت های خطرناک و چالش برانگیز به جای بازیگر انتخاب میشود.
  • بده بستان: همان تاثیری که بازیگران به روی هم میگذارند.
  • برداشت: به فیلمبرداری از یک صحنه برداشت میگویند که ممکن از چند ثانیه و یا چند دقیقه باشد.
  • برداشت روزانه: استاندارد برداشت روزانه دو دقیقه است اما د اصل به شرایط و برنامه ریزی تیم بستگی دارد.
  • برداشت طولانی: برخی سکانس ها به صورت یکسره فیلمبرداری میشوند که به آن ها برداشت طولانی میگویند.
  • برداشت مجدد: هر گاه صحنه ای مورد تایید کارگردان واقع نشود برداشت مجدد صوت میگیرد.
  • برش: این بخش هم به بخش تدوین برمیگردد که یک نما را از نظر زمان مکان و … قطع میکند.
  • بک گراند: هر نما شیئ و یا صدایی که در عمق تصویر ما باشد بک گراند است.
  • بلوآپ: بزرگنمایی فیلم ها مثلا تبدیل فیلم 16 میلی متری به 35 میلی متری.
  • بوم: میله ای منعطف که میکروفون به آن وصل میشود و توسط فرد نزدیک بازیگر گرفته میشود.

پ

  • پانا ویژن: یک روش فیلمبرداری که روی نگاتیو 70 میلی متری ثبت میشود.
  • پخش: این بخش نهایی یک فیلم است که بعد از اتمام برای پخش به مراکز مربوطه ارسال میگردد.
  • پرده: هر آویزی که فیلم بر روی آن به نمایش در بیاید را پرده میگویند. این پرده عموما سفید است.
  • پرده ی عریض: یک پرده بزرگ با استاندارد آمریکایی.
  • پلان: فاصله ی روشن شدن دوربین فیلمبرداری و کات کارگردان را یک پلان میگویند.
  • پل صوتی: گاهی در پایان و یا آغاز یک صحنه صدای صحنه ی قبل یا بعد برای راهنمایی پخش میشود به این امر پل صوتی گویند.
  • پن: حرکت دوربین بر یک محور ثابت به طرفین را پن گویند این حرکت بنا به نیاز ممکن است خیلی سریع و یا خیلی آرام باشد.
  • پن شلاقی: حرکت بسیار سریع بین صحنه ها که ممکن است تصاویر محو ایجاد کند.
  • پوزتیو: در لابراتوار نسخه ای فیلم 35 میلی متری از روی یک نگاتیو تهیه میشود که به آن پوزتیو گویند.
  • پوشش: گاهی لازم است بخشی از صحنه دیده نشود و این دیده نشدن و پنهان کردن را پوشش گویند.
  • پی اس: نمایشنامه
  • پرسوناژ: بازیگران سینما یا تئاتر
  • پلاتو: صحبت های مجری در بخش های مختلف.

ت

  • تداوم (Continuity): نوع منطقی که در ارتباط ایده ها بین عکس های ویرایش شده وجود دارد. «برش به تداوم» بر انتقال صاف بین عکس‌ها تأکید می‌کند، که در آن فضا و زمان به‌طور نامحسوس متراکم می‌شوند. “برش کلاسیک” بر منطق دراماتیک یا احساسی بین نماها تاکید می کند تا منطقی که صرفاً بر اساس ملاحظات زمان و مکان باشد. در «مونتاژ موضوعی» تداوم، صرف نظر از زمان و مکان تحت اللفظی، کاملاً مبتنی بر ایده است. در برخی موارد، “تداوم” به پیوستار فضا-زمان واقعیت قبل از عکاسی اشاره دارد.
  • تمرکز عمیق (Deep focus): تکنیکی از عکاسی که به تمام هواپیماهای مسافتی اجازه می‌دهد به وضوح در فوکوس باقی بمانند، از فاصله نزدیک تا بی‌نهایت.
  • تدوین: تدوین بعد از اینکه کار فیلمبرداری به کل پایان میپذیرد آغاز میشود و تمام صداگذاری ها و چینش نهایی در این مرحله انجام میشود این کار انقدر نرم و ظریف صورت میپذیرد که حرکت و ریتم فیلم معنا پیدا میکند.
  • تدوینگر: شخصی که مسئولیت چیدن نهایی فیلم را دارد همسو کردن تصاویر صداها و پیدا کردن بهترین ضربآهنگ برای فیلم.
  • تراولینگ: حرکت دوربین بر روی ریل به سمت جلو و عقب.
  • تعلیق: منتظر نگه داشتن تماشاگر برای دریافت هرآنچه در ادامه فیلم دریافت میکند آثار هیچکاک میتواند در تعلیق را برای شما ممکن کند.
  • تله سین: این دستگاه از روی نسخه ی 35 میلیمتری نسخه های ویدئویی را تهیه میکند.
  • تولید ارزان: فیلمی که با کمترین بازیگر و فضا و حرکت ساخته میشود.
  • تولید انبوه: فیلمی که بدون فکر هدف و داشتن هر گونه حرف و اندیشه ای تولید میشود این نوع فیلم در هند به وفور یافت میشود.
  • تولید عظیم: این فیلم ها بیشترین بازیگر، با بهترین مکان ها و لباس ها و سیاه لشگرها و تجهیزات عکاسی و تصویربرداری گران قیمت تهیه میشود.
  • تهیه: مراحل پیش تولید، تولید و تولید نهایی یک فیلم زیر مجموعه بخشتهیه قرار میگیرند
  • تهیه کننده: در ایران تمام بخش های مالی یک فیلم بر عهده ی تهیه کننده است همچنین تهیه کننده کاراهای اداری را نیز پیگیری میکند. اما در هالیوود به این شکل نیست و تهیه کنندگی شاخه های مختلفی دارد.
  • تیپ سازی: گاهی بازیگران با توجه به ظاهرشان در یک تیپ شخصیتی خاص وارد هنرنمایی میشوند و اغلب درون این تیپ حبس شده و توان خروج ندارند چرا که تماشاگر با آن ظاهر و تیپ شخصیتی آن ها را پذیرفته و گاهی خروج از آن تیپ بازخورد منفی دارد.
  • تیلت: چرخش عمودی دوربین به سمت بالا یا پایین و یا حتی مورب بر یک محور ثابت را تیلت گویند.
  • تایتل: نوشته های روی تصویر
  • تروکاژ: جلوه های ویزه مثل انفجار و …

ج

  • جلوه های ویژه: برخی صحنه ها حقیقی نیستند مانند سفر به سرزمین رویا و یا مکانی تخیلی و حاصل تراوشات ذهن نویسنده و یا امکان اجرا آن صحنه به صورت حقیقی وجود ندارد مانند زلزله در اینجا با استفاده از ترفند های مختلف این تصاویر اجرا میشوند.
  • جلوه های اپتیکی: چاپگر های نوری مجهز به عدسی هایی هستند که به کمک آنها تصاویر را از روی یک فیلم به فیلم دیگر انتقال میدهند به واسطه ی این خصوصیت هر تکنیکی که از چاپ نوری استفاده کند مانند دیزالو میتواند در مبحث پدیدار شدن و غیب شدن کمک کند.
  • جلوه های صوتی: صداهایی که به فیلم اضافه میشوند مانند صدای پا زمان قدم زدن بازیگر در سالن خالی و … را جلوه های صوتی گویند.
  • جامپ کات: برش یا کات نادرست تصویر

چ

  • چند دوربین: وقتی برای صحنه های پر هزینه از چند دوربین استفاده میکنند عموما امکان تکرار فیلمبرداری برای این صحنه ها برای تکرار وجود ندارد پس از چند دوربین استفاده میشود.
  • چینه چیتا: بزرگترین شهرک سینمایی با 140 استودیو در اروپا.

ح

  • حرکت: برای شروع فیلمبرداری کارگردان از واژه ی حرکت استفاده میکند این زمانی است که نور صدا و دیگر موارد صحنه آماده باشد. اکشن: در اصل دستور شروع فیلمبرداری است و رفتار و حرکات بازیگران نسبت به هم که یک حرکت و یا واکنش را نمایش میدهد.
  • حرکت آرام: اسلو موشن یک شکوه خاصی به صحنه ها میدهد در این حالت اشیا انسان ها و هر چیزی در کادر پرده سینما آرامتر از حد معمول حرکت میکند.
  • حرکت سریع: نقطه مقابل اسلوموشن فست موشن یا حرکت سریع است که در این حالت سوزه ها تند تر از حالت معمول حرکت میکنند.

خ

  • خارجی: هر فضایی که سر باز باشد مانند خیابان  را خارجی میگویند.

د

  • دالی شات (Dolly shot, tracking shot, trucking shot): عکسی که از یک وسیله نقلیه در حال حرکت گرفته شده است. در ابتدا آهنگ‌هایی روی مجموعه گذاشته می‌شد تا امکان حرکت نرم‌تر دوربین را فراهم کند. امروزه حتی یک شات متحرک با دست صاف نیز نوعی از شات دالی در نظر گرفته می شود.
  • دالی این: نزدیک شدن به سوزه و حرکت رو به جلو.
  • دالی بک: حرکت به عقب و دور شدن از سوژه.
  • دوربین اول شخص (Point-of-view shot): هر نما که از نقطه نظر یک شخصیت در فیلم گرفته شود. همچنین به عنوان دوربین اول شخص شناخته می شود.
  • داخلی: فیلمبرداری در مکان سرپوشیده.
  • دانه: فیلمی که اصطلاحا دانه های درشت روی بافت خود دارد و برای فیلم های با ژانر خشن استفاده میشود.
  • دکوپاژ: یا فیلمنامه ی کاری در این نوع فیلمبرداری صحنه ها به نماهای معین شده توسط کارگردان خرد میشوند.
  • دکور صحنه: فضایی که با توجه به صحنه ای واقعی بازسازی و طراحی میشود.
  • دوبله: گاها بعد از فیلمبرداری صداها برای بالا بردن کیفیت و یا اصلاح بخش هایی از کار ضبط میشوند و یا برای برگرداندن یک فیلم از زبان اصلی به زبان
  • دوربین روی دست: در این روش که برای فیلم های مستند بیشتر به کار میرود دوربین یا در دست و یا به بدن فیلمبردار متصل میشود.
  • دیافراگم: دریچه ای که د دوربین فیلمبرداری تعبیه شده و میزان نور ورودی را کنترل میکند.
  • دیزالو: در این روش تصویر محو به به تدریج به تصویر بعدی متصل میگردد و تصویر دوم آشکار میشود.
  • دیسک: همان لوح فشرده
  • دیفوزر: در جهت نرم شدن سایه روشن ها در مقابل نور صحنه قرار میگیرد و به واسطه جنس پارچه ای که دارد نو ر را پخش و نرم میکند.
  • درام: غم انگیز

ر

  • راش: نسخه ی چاپی نگاتیو های فیلمبرداری با صدا را راش گویند.
  • راف کات: بریدن و چسباندن نماهای پی در پی.
  • رج زدن: نماهای مشترک در یک مکان خاص توسط دستیار کارگردان پشت هم چیده میشوند به این ترتیب در هزینه ها صرفه جویی میشود.
  • رفلکتور: سطح نقره ای یا طلایی که شدت نور را افزایش میدهد. از رفلکتور برای تاباندن نور خورشید به صحنه استفاده میشود.
  • روز به جای شب: فیلترهایی وجود دارند که فیلمبرداری در روز را به فضای شب تبدیل میکنند و این امکان را میدهند در روز به جای شب فیلمبرداری کنیم.
  • رویداد موازی: تدوین و نمایش رویداد های مختلف به صورت کاملا همزماندر دو مکان مختلف.
  • ریتم: سرعت نماها صداها و د کل حرکت هر چیزی درون قاب را ریتم میگویند.
  • رول: حرکت افقی

ز

  • زاویه مایل (Oblique angle): عکسی که توسط دوربین کج گرفته می شود. هنگامی که تصویر بر روی صفحه نمایش داده می شود، به نظر می رسد که سوژه کج شده است.
  • زیر متن (Sub-text): اصطلاحی که در درام و فیلم برای نشان دادن مفاهیم دراماتیک زیر زبان یک نمایشنامه یا فیلم استفاده می شود. اغلب متن فرعی مربوط به ایده ها و احساساتی است که کاملاً مستقل از زبان یک متن هستند.
  • زوم شات (Zoom shot): عکسی که با کمک لنز زوم گرفته شده است. لنز فاصله کانونی را در طول عکس تغییر می دهد به طوری که یک عکس عروسکی یا کرین پیشنهاد می شود.
  • زامبی: آدم های بی توجه به صحنه ی فیلمبرداری را زامبی میگویند.
  • زاویه: در کل دوربین نسبت به سوژه میتواند سه زاویه داشته باشد. سرپایین، سربالا، آی لول
  • زاویه عکس: فضای گفتگو دو فرد
  • زمان تماشا: مدت زمان تماشای فیلم
  • زمان فیلم: مدت زمان فیلم به صورت استاندارد 90 دقیقه میباشد اما گاهی 120 و حتی گاهی بیشتر از 180 دقیقه میباشد.
  • زیبایی شناسی: زیبایی امری نسبی است اما عموما در این رابطه مردم به نتایج واحدی میرسند و بررسی علمی یک اثر از لحاظ نظام مند مفهوم زیبایی را زیبایی شناسی میگویند.
  • زیرنویس: ترجمه متن گفتگو فیلم به زبان کشور نمایش دهنده فیلم.
  • ژانر: بیش از بیست ژانر برای فیلم ها توسط صاحب نظران این عرصه معرفی شده است. به گروه فیلم هایی که مشخصه های یکسانی دارند ژانر گفته میشود مثلا ژانر کمدی.

س

سبک: سبک فیلم میتواند تمام جنبه های ساخت آن باشد از صدا و فیلمبرداری و میزانسن گرفته تا تدوین. تعریف سبک همان تعریف ژانر است. ژانر: بیش از بیست ژانر برای فیلم ها توسط صاحب نظران این عرصه معرفی شده است. به گروه فیلم هایی که مشخصه های یکسانی دارند ژانر گفته میشود مثلا ژانر کمدی.

سکانس: چیزی شبیه یک فصل از یک کتاب سکانس میتواند چند صحنه و یا حتی تنها یک پلان باشد.

سناریو: معنای لغوی سناریو به زبان فرانسه فیلمنامه است اما تمام جزئیات لازم برای ساخت فیلم در سناریو درج میشود.

سوپر ایمپوز: گاهی یک نما در چند تصویر روی هم قرار میگیرند و تمام تصاویر هم قابل رویت هستند.

سیستم ستاره سالاری: شاید هالیوود نقش اصلی در تعیین ستاره سالاری داشت. ستاره ها تبدیل به استوره های تماشاگر میشدند مانند فردین در مرام و مردانگی یا مهران مدیری در طنز  و یا آلن دلن در فهم و آگاهی و نمونه های مختلفی که از گذشته تا امروز موارد زیادی را در سینما ایران و جهان دیدیم.

سیناپس: فیلمنامه یا سناریو بدون اضافات و شرح صحنه که در دو یا چند صفحه کوتاه و مختصر توضیح داده شده است.

سینک کردن: این بخش در مرحله صداگذاری صورت میپذیرد مچ کردن صدا و تصاویر را سینک کردن میگویند.

سینما توگراف:دستگاهی که توسط برادران لومیر اختراع شد این دستگاه در سال 1895 ثبت گردید و مخصوص فیلمبرداری و نمایش فیلم بود.

سینما سکوپ: فیلمبرداری خاص بر روی پرده عریض که نسبت طول و عرض آن یک به دو و نیم است در این فیلمبرداری از عدسی آنامورفیک استفاده میشود.

سینمای آوانگارد: سینمای متفاوت که از قواعد مرسوم پیروی نمیکند.

سینمای جریان اصلی: شیوه ی حرفه ای فیلمسازی با هزینه و دقت بسیار بالا.

سینمای مستقل: فیلمی که خارج از استودیوهای معروف جهان به صورت مستقل تهیه شود.

سینه راما: یک بخش از فیلم سازی پرده عریض که در ایتدا سه پروژکتور و دوربین تصویر را ثبت میکنند که تصویر زیبا و باورپذیری را ارائه میدهد و تصویری سه بعدی را ارائه میدهد.

سینه موبیل: یک کامیونت که به صورت خاصی قفسه بندی شده و راه نفوذ باد و باران به داخل آن کاملا بسته شده و مخصوص عوامل فیلمبرداری است.

سن: محل نمایش

سوژه: موضوع داستان

سانسور: حذف بخشی از فیلم

سکام: سیستم قدیمی پخش تصاویر ویدئویی.

ساب تایتل: همان زیرنویس.

 

ش

  • شات از راه خیلی دور (Extreme long shot): نمای پانوراما از یک مکان بیرونی، از فاصله بسیار دور، اغلب تا یک چهارم مایل عکس گرفته شده است.
  • شات هم سطح چشم (Eye-level shot): قرار گرفتن دوربین در فاصله تقریباً 5 تا 6 فوتی از سطح زمین مطابق با ارتفاع ناظر در صحنه.
  • شات کامل (Full shot): نوعی از لانگ شات که شامل بدن انسان به طور کامل، با سر نزدیک به بالای کادر و پاها نزدیک به پایین است.
  • شات با کرین Crane shot: شات گرفته شده از دستگاه خاصی به نام کرین که شبیه یک بازوی مکانیکی عظیم است. کرین دوربین و فیلمبردار را حمل می کند و می تواند تقریباً در هر جهتی حرکت و فیلمبرداری کند.این محصول در دسته لرزشگیر و پایه نگهدارنده تجهیزات فیلمبرداری قرار میگیرد.
  • شات بالای شانه (Over-the-shoulder shot): یک مدیوم شات، مفید در صحنه‌های دیالوگ، که در آن از یک بازیگر از روی شانه بازیگر دیگر عکس گرفته می‌شود.
  • شات (Shot): آن دسته از تصاویری که از زمانی که دوربین شروع به کار می کند تا زمانی که متوقف می شود به طور مداوم ضبط می شوند. یعنی یک نوار فیلم بدون ویرایش و برش نخورده.
  • شات لیست: گزارش فیلمبرداری که ترتیب شات ها در آن درج میشود.
  • شخصیت منفی: کاراکتر ضد قهرمان البته این نگاه در سینمای کلاسیک مرسوم است.
  • شخصیت اصلی: کاراکتری که اتفاقات حول محور او میگردد.

ص

  • صحنه (Scene): واحدی از فیلم متشکل از تعدادی نماهای مرتبط به هم، که معمولاً توسط یک دغدغه اصلی یک مکان، یک حادثه، یا یک نقطه اوج دراماتیک جزئی، متحد می شوند.
  • صحنه آرا: هنرمندی که فضا را با توجه به آنچه در فیلمنامه است و نظر کارگردان طراحی میکند.
  • صحنه یاب (ویزور):دریچه ای که با کمک آن کارگردان میتواند صحنه را ببیند.
  • صداگذاری پس از فیلمبرداری: به هر صداگذاری در زمان تدوین روی تصاویر میگویند.
  • صدای اپتیک: سیگنال موجود در حاشیه نوار فیلم که توسط یک چشم الکترونیکی به صدا تبدیل میشود.
  • صدای استریو فونیک: صدایی که از هر لحاظ به صدای طبیعی نزدیک است و ارتباط را با تماشاچی بالا میبرد.
  • صدای دالبی دیجیتال: تکامل یافته ی استریو فونیک است و به واسطه 6 باند ضبط و پخش میشود.
  • صدای سر صحنه: این سطح از حالت دوبله مفیدتر است چرا که در زمان فیلمبرداری صدا هم ضبط میشود و بسیار طبیعی تر است اما مشکلات خاص خودش را نیز دارد.
  • صدای واقعی: صدایی که منبع آن را در تصویر میبینیم مانند مکالمه دو بازیگر.
  • صدای همزمان: صدایی که با حرکات داخل فیلم هماهنگ باشد.

ط

  • طراح چهره آرایی (گریمور): هنرمندی است که اصول چهره آرایی را به خوبی میشناسد و با توجه به کاراکتر های فیلمنامه طرح آرایشی و گریم بازیگر را انجام میدهد.
  • طراح دکور: هنرمندی که طبق ذهنیت کارگردان و فیلمنامه فضاها را طراحی میکند.
  • طراح صدا: به تازگی در ایران و از سال های گذشته در سینماهای مطرح جهان هنرمندی که مهندسی صدا تخصص اوست با در نظر گرفتن نوع و حجم صداهای مورد نیاز فیلم و درخواست کارگردان کار طراحی صدا را انجام میدهد.

ع

  • عکس با زاویه بالا (High angle shot): عکسی که در آن از سوژه از بالا عکس گرفته می شود.
  • عکس با زاویه کم (Low angle shot): عکسی که در آن از سوژه از پایین عکس گرفته می شود.
  • عکس العمل (Reaction shot): برش عکسی از واکنش یک شخصیت به محتوای عکس قبلی.
  • عکس با زاویه معکوس (Reverse angle shot): عکسی که از زاویه 180 درجه برخلاف عکس قبلی گرفته شده است یعنی دوربین در مقابل موقعیت قبلی خود قرار می گیرد.
  • عدسی: یک وسیله اپتیکی به وسیله ی بازتاب پرتو نور در قسمتی خارج عدسی تصویر را تشکیل میدهد مثلا روی سنسور و یا فیلم.
  • عدسی آنامورفیک: این عدسی کمک میکند میدان دید کارگردان دو برابر شود.
  • عدسی زاویه بسته (تله): عدسی های تله کمک میکنند سوژه ها در فواصل دور را کاملا دشت ثبت کنیم.
  • عدسی زاویه باز (واید): این عدسی در فواصل کم حوزه های بسیار وسیعی را ثبت میکند.
  • عدسی زوم: کمک میکند به راحتی بین نمای باز و بسته حرکت کنیم.
  • عدسی ماکرو: این عدسی کمک میکند از نماهای خیلی نزدیک با جزییات سوژه مورد نظر را ثبت کنید.
  • عدسی چشم ماهی: به وسیله این عدسی از داخل دوربین صحنه را میبینیم.
  • عناوین:اسامی تمامی اعضا تیم که در تیتراژ ابتدایی و انتهایی فیلم درج میشود.
  • عشق فیلم: یک تماشاگر حرفه ای که بسیار فیلم را جدی میگیرد.

ف

  • فانتزی: نوعی فیلم که شبیه به عالم خیال است و از واقعیت فاصله دارد.
  • فانتسکوپ: وسیله ای که توسط یک مخترع بلژیکی به نام ژوزف پلاکو اختراع شد. این دستگاه چندین تصویر ثابت را مثل دویدن یک سگ بر روی یک دیسک شیار دار ثبت میکند و زمانی که آن را در مقابل آینه نگه دارید حس حرکنت را به بیننده میدهد.
  • فاین کات: آخرین مرحله تدوین که فیلم ریتم خود را پیدا کرده است.
  • فرم روایی: ارتباط اجزا مختلف فیلم که بدنه آن را تشکیل میدهددر زمان و مکان مشخص.
  • فریم: به هر کادر یک فریم گویند.
  • فلاش بک: ارجاع به گذشته گاهی فیلم را در زمانی که هست نگه داشته و به گذشته بازمیگردند.
  • فلاش فوروارد: قطع زمان حال و ارجاع به آینده.
  • فوکوس: تنظیم فاصله کانونی نسبت به سوژه و وضوح آن را فوکوس گویند.
  • فیداین: آشکار شدن به مرور تصویر در شروع نما.
  • فیداوت: محو تدریجی تصویر و به مرور سسیاه شدن آن درست برغکس فیداین.
  • فیلتر: یک ورقه نازک که رنگ نور را تغییر میدهد.
  • فیلمبردار: فردی متخصص که با شناخت کامل نسبت به اصول فیلمبرداری تجهیزات نور و … ذهنیت کارگردان را به تصویر میکشد.
  • فیلم بلند داستانی: فیلم بالای 75 دقیقه.
  • فیلم کوتاه: فیلمی با حداکثر 40 دقیقه.
  • فیلم نیمه بلند داستانی:فیلمی با حداکثر 60 دقیقه.
  • فیلم چند داستانه: فیلمی که از چند داستان کوتاه تشکیل شده که با هم ارتباط معنایی دارند.
  • فیلمخانه: محل بایگانی فیلم.
  • فیلم خبری: فیلمی که عموما برای تلویزیون ساخته میشود از مشخصه های این فیلم دوربین روی دست حرکات و صداهای تند صحنه است.
  • فیلم شناسی: شناخت و تحلیل سینما.
  • فیلم مستند: فیلمی با موضوع جاری و واقعی.
  • فیلمنامه: سناریو یا متن فیلم که کارگردان کار چیدمان را از روی آن انجام میدهد.
  • فیلم انتزاعی: فیلمی که قصه ای مشابه فیلم های روتین ندارد و به ظاهر ارتباطی با دنیای بیرون ندارد.
  • فیلم سیاه: فیلمی که به شکل کلاسیک قهرمان و ضدقهرمانی ندارد و تمامی شخصیت ها در طی داستان آسیب پذیرند.
  • فیلم گانگستری: فیلم هایی که پیرامون عده ای طبهکار در مکان های خلاف خیز شکل میگیرد.

ق

  • قاب بندی شل (Loose framing): معمولا در عکس های طولانی تر. میزانسن به قدری جادار است که سوژه عکس‌برداری شده دارای عرض جغرافیایی قابل توجهی است.
  • قطع: عرض نگاتیو بر حسب میلیمتر.

ک

  • کات: برش بخشی از فیلم و یا دستور کارگردان برای قطع فیلمبرداری.
  • کادر: قاب تصویر را کادر میگویند همان فریم در سینما در هر ثانیه 24 و در تلویزیون در هر ثانیه 25 فریم نمایش داده میشود.
  • کارگردان: هدایت کننده اصلی فیلم کسی که با تخصص، خلاقیت و مدیریت خود تیم را در جهت درست قرار داده و همه بخش ها را مدیریت میکند.
  • کپی کار: نسخه مثبت با کیفیت پایین فیلم که حکم راهنما را دارد.
  • کلاکت: صفحه ای که اطلاعات فیلم را روی آن درج میکنند.
  • کالر بار: صفحه ای با ستون های رنگی جهت تست مانیتور.
  • کلوین: درجه حرارت نور.
  • کرین: نوعی جرثقیل که فیلمبردار و دوربین را حمل میکند.
  • کنتراست: ایجاد اختلاف نور در صحنه در جهت بلد کردن یک بخش را کنتراست گویند.
  • کینه توگراف: اولین دوربین فیلمبرداری که توسط ادیسون در سال 1891 اختراع شد.
  • کالت: فیلمی که به لحاظ هنری برجسته است.
  • کینه توسکوپ: دستگاهی که در سال 1897 ثبت شد یک جعبه بزرگ که روی زمین قرار میگرفت و از طریق یک دریچه تصاویر متحرک آن را مشاهده میکردند بدون صدا و به صورت صامت.

گ

  • گفتار یا نریشن: صدای روی فیلم که گوینده آن در فیلم دیده نمیشود.
  • گفتگو: صحبت چند بازیگر و یا یک بازیگر در فیلم.
  • گنج قارون: یک اصطلاح ایرانی که پس از اکران فیلم کنج قارون در سال 1344 به دلیل استقبال بالای بیننده از آن سبک نسخه های مشابه آن ساخته شد.

ل

  • لنز چشم ماهی (Fish-eye lens): یک لنز با زاویه دید بسیار گسترده، که تصویر را به‌قدری مخدوش می‌کند که به نظر می‌رسد لبه‌ها در یک کره پیچیده شده‌اند.
  • لانگ شات (Long shot): شامل مقداری تصویر در داخل قاب است که تقریباً با دید تماشاگر از ناحیه داخل طاق نمای تئاتر قانونی مطابقت دارد.
  • لانگ تیک (Long take): عکسی با مدت زمان طولانی
  • لنز تله فوتو (Telephoto lens, long lens): عدسی که به عنوان یک تلسکوپ عمل می کند و اندازه اجسام را در فواصل بسیار دور بزرگ می کند.
  • لنز زاویه باز (Wide angle lens, short lens): لنزی که به دوربین اجازه می‌دهد از یک منطقه وسیع‌تر از یک لنز معمولی عکس بگیرد. یک عارضه جانبی قابل توجه تمایل آن به اغراق در دیدگاه است. همچنین برای عکاسی با فوکوس عمیق استفاده می شود.
  • لنز زوم (Zoom lens): عدسی با فاصله کانونی متغیر که به فیلمبردار اجازه می‌دهد در یک حرکت مداوم از زاویه باز به عکس‌های تله فوتو (و بالعکس) تغییر کند.
  • لوکیشن: محل فیلمبرداری خارج از استودیو.
  • لوله پلیکایی: فیلم هایی که اکشن هستند و به تقلید از فیلم های آرنوردی کار میکنند.
  • لولیتا: دختربچه ای که وارد سینما شود و به شهرت برسد را لولیتا گویند.

م

  • محو شدن (Dissolve, lap dissolve): این اصطلاحات به محو شدن آهسته از یک عکس و محو شدن تدریجی جانشین آن، با روی هم قرار دادن تصاویر، معمولاً در نقطه میانی، اشاره دارد.
  • مدیوم شات (Medium shot): یک عکس نسبتا نزدیک که جزئیات متوسطی را نشان می دهد. یک عکس متوسط ​​از یک فیگور به طور کلی شامل بدن از زانو یا کمر به بالا می شود.
  • میزانسن (Mise-en-scène): ترتیب حجم ها و حرکات در یک فضای معین. در سینما فضا با قاب تعریف می شود. در تئاتر مشروع، معمولاً توسط طاق پروسنیوم.                                                                         از اندرو ساریس:همانطور که چند سال پیش نوشتم، تعریفی از میزانسن را پیشنهاد می‌کنم که شامل تمام ابزارهایی باشد که یک کارگردان برای بیان نگرشش نسبت به موضوعش در اختیار دارد. این شامل برش، حرکت دوربین، قدم زدن، جهت بازیکنان و قرارگیری آنها در دکور، زاویه و فاصله دوربین و حتی محتوای عکس می شود. میزانسن به عنوان یک نگرش تمایل دارد سینما را همانگونه که هست بپذیرد و از آن به همان شکلی که هست لذت ببرد مجموعه ای حسی از همه هنرهای دیگر.
  • مونتاژ (Montage): توالی های انتقالی از تصاویری که به سرعت ویرایش می شوند، برای نشان دادن گذشت زمان یا گذر رویدادها استفاده می شود. اغلب از محلول ها و نوردهی های متعدد استفاده می کند. در اروپا “مونتاژ” به معنای ویرایش است.
  • مانیتور: تلویزیون که تصویر خروجی را نمایش میدهد.
  • موشن: هر نوع حرکت را موشن گویند.
  • مچ کات: متصل شدن صحنه قبلی و بعدی به روشی که جور باشند.
  • ملودرام: فیلم های دارای بعد عاطفی.
  • منشی صحنه: کسی که صفر تا صد صحنه از لباس نگاه بازیگر اشیا حرکات و … را یادداشت میکند.
  • موسیقی متن: موسیقی که با توجه به مضمون فیلم توسط آهنگ ساز ساخته میشود.
  • مونولوگ: گفتگو با خود.
  • موویلا: میزی که فیلم روی آن برش زده میشود.
  • میکس: در دو حالت کاربرد دارد اول ترکیب چند تصویر باهم ویا انتخاب تصویر نهایی ازسوی کارگردان تلویزیونی که ازسوی چند دوربین به دستگاه میکس می‌آید و دومی ترکیب باندهای سه‌گانه وچند گانه گفتگو ی بازیگران، صدای محیط افکت و موسیقی را با هم به صورت یک باند و صدای واحد می‌گویند.
  • موتیف: عناصر یا عنصر فیلم که به روشی معنادار تکرار میشوند.
  • موج نو: اصطلاعی نشات گرفته از سینما گران فرانسوی.
  • مووی: این وازه کارکرد اقتصادی فیلم را نشان میدهد در ایران بفروش یا پرفروش گفته میشود.

ن

  • نمای چشم پرنده (Bird’s eye view): عکسی که در آن دوربین از یک صحنه مستقیماً بالای سر عکس می گیرد.
  • نمای خیلی نزدیک (Extreme close-up): نمای دقیق  از یک شی یا یک شخص کلوزآپ در نهایت اگر بسیار بسته باشد به طور مثال کلوزآپ یک بازیگر در بسته ترین حالت خود معمولاً فقط شامل چشمان یا دهان او می شود.
  • نمای نزدیک (Close-up, Close shot): نمای نزدیک و نمای دقیق یک شخص یا شی، معمولاً بدون ارائه زمینه زیاد.
  • نما بی وقفه (Master shot): یک نما بدون وقفه که معمولاً از یک محدوده بلند یا کامل گرفته می شود که شامل یک صحنه کامل است. بعداً، عکس‌های نزدیک‌تر عکس‌برداری می‌شوند و یک سکانس ویرایش‌شده، متشکل از انواع عکس‌های مختلف، متعاقباً روی نیمکت ویرایشگر ساخته می‌شود.
  • نئورئالیسم: نوعی سینمای مردمی.
  • نریشن: صدای گوینده روی تصاویر
  • نما: همان پلان یا شات
  • نگاتیو: فیلم منفی
  • نامرد: شخصیت منفی سینمای قبل انقلاب.
  • نشانه شناسی: بخشی از دانش زبانشناسی که به مفهوم و نشانه رابطه ی دال و مدلول میپردازد.
  • نمای از روی شانه: نمایی که دوربین از بالا و شانه یکی از دو طرف گفتگو قرار میگیرد.
  • نمای تعقیبی: تعقیب سوژه در حین فیلمبرداری.
  • نمای تمام قد (لانگ شات): نمای تمام قد سوزه و مقداری از فضای پیرامون آن.
  • نمای خیلی درشت (اکستریوم کلوزآپ): نمای بسیار نزدیک به سوزه مثل نمای لب ها.
  • نمای خیلی دور (اکستریوم لانگ شات): نمای بسیار دور از سوژه به طوری که تمام اجزا صحنه ریز دیده شوند.
  • نمای دور یا عمومی: همان نمای تمام قد.
  • نمای دو نفره: نمای نیم تنه دو نفر.
  • نمای شلوغ(کرودشات): نمای شلوغ و پر از جمعیت.
  • نمای شیشه ای (گلاس شات): یک حقه سینمایی که بخشی از صحنه روی شیشه نقاشی میشود.
  • نمای کرین: نمایی که روی کرین گرفته میشود.
  • نمای کلی: نای عمومی صحنه.
  • نمای لایی: نمای درشت از جزییات یک شی
  • نمای متحرک: همان نمای تعقیبی
  • نمای نزدیک: نمای نزدیک و درشت از یک سوژه
  • نمای نقطه نظر: نمایی که از دیدگاه یکی از اعضا فیلم دیده میشود.
  • نمای واکنشی: نمایی که قبل از تماشای یک رویداد تاثیر آن در صورت بازیگر دیده شود.
  • نور اصلی: منبع نور فیلمبرداری.
  • نور فرعی: نور مکمل نو ضعیف تر از نور اصلی و مناطقی را که نور اصلی پوشش نمیدهد را پوشش میدهد.
  • نور پایین: نوری که در جهت ترسناک شدن صورت بازیگر از پایین تابیده میشود.
  • نورپردازی: نورپردازی یکی از مهم ترین بخش های  فیلمبرداری است که قبل از شروع کار انجام میشود.
  • نورپرداز سایه روشن: نورپردازی که نماهای سایه دار در آن برجسته تر دیده میشود.
  • نور سه نقطه ای: در فیلمبرداری عموما از سه جهت نور تابیده میشود.
  • نور موجود: نور محیط
  • نوستالژیک: نیاز و توجه به چیزی که در حال حاظر در دسترس نیست مثل کودکی و …
  • نوفه: صدای محیط
  • نور تنگستن: نوری که به وسیله لامپ های تنگستن تولید میشود.
  • نور روز: نوری که مستقیما از خورشید دریافت میشود.
  • نور پشت (بک لایت): نوری که برای جداسازی سوژه از بک گراند از بالا تابیده میشود.
  • نور موضعی: نورافکنی که از پشت عدسی نور را در محل متمرکز میکند.

و

  • ویرایش فلش، برش فلش (Flash-editing, flash-cutting): سکانس ها را به گونه ای ویرایش کنید که مدت زمان عکس ها بسیار کوتاه باشد.
  • ویرایش (Editing): پیوستن یک نما (نوار فیلم) با دیگری. این عکس ها می توانند وقایع و اشیاء را در مکان های مختلف در زمان های مختلف به تصویر بکشند. به ویرایش مونتاژ نیز می گویند.
  • واید (Wipe): دستگاه ویرایش، معمولاً خطی که در سراسر صفحه حرکت می کند، یک تصویر را “فشار می دهد” و دیگری را آشکار می کند.
  • وایپ: به جلوه ای که طی یک حرکت خطی تصویر جدید جای تصویر قبلی را میگیرد.
  • ویستاویژن: یک شیوه قدیمی با تصاویر بسیار واضح.
  • وسترن: ژانری از فیلم سازی که در دهه های گذشته بسیار رواج داشت و عموما نبرد خوبی و بدی بود.
  • وله: تصاویر میان برنامه که با تلفیقی از موزیک برای جداسازی دو بخش پخش میشود.
  • ویزور: عدسی چشمی دوربین های دیجیتال علاوه بر چشمی یا همان ویزوز مانیتور هم دارند.
  • وضوح (فوکوس): همان تعریف فوکوس. وضوح نقطه مقابل تار است.

ه

  • هابیت: کوتوله هایی که به قهرمان داستان کمک میکنند این اصطلاح از زمان ساخت ارباب حلقه ها رایج شد.
  • هالیوود: یک منطقه واقع در کالیفرنیای آمریکا که تا همین یک قرن پیش روی این تپه ها باغ های پرتقال و لیمو بود و اکنون از بزرگترین شرکت های فیلم سازی پذیرایی میکند و در کل در حال حاضر هالیوود با سینما شناخته میشود. اکنون هالیوود یک شیوه بیان سینمایی خاص است که با صراحت بیان ، عامه فهم بودن، حرفه ای بودن و استفاده ازهنرپیشه های معروف وستاره سالاری شناخته میشود.
  • هنرورز: اسم محترمانه سیاهی لشکر.
  • هنری: صفتی برای هنرمندانی خاص که با اندیشه سازی کار میکنند.

ی

  • یک پارچگی: میزان ارتباط عناصر و اجزا مختلف فیلم.
  • یول براینر: یک شخصیت منحصر به فرد طاس سینمای جهان که هر هنرپیشه طاسی بتواند خوش بدرخشد به او یول براینری میگویند.

لاتین

  • Pull-back dolly تکنیکی که برای غافلگیری بیننده با کناره گیری از یک صحنه به کار می رود تا شی یا شخصیتی را که قبلاً خارج از کادر قرار گرفته بود نشان دهد.
  • Rack focusing, selective focusing تار شدن صفحات کانونی به ترتیب، چشم بیننده را وادار می کند تا با مناطقی از تصویر که در فوکوس واضح باقی می مانند، “سفر” کند.
  • Three-shot: مدیوم شات، با حضور سه بازیگر.
  • Tight framing: معمولا در نماهای نزدیک. میزانسن به قدری متعادل و هماهنگ است که سوژه عکاسی آزادی حرکت کمی دارد یا اصلاً آزادی حرکت ندارد.
  • Two-shot: یک مدیوم شات، با حضور دو بازیگر.
  • Set-up: موقعیت قرارگیری دوربین و نورها برای یک عکس خاص.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *