نحوه استفاده از تعادل در ترکیب بندی عکاسی

طراحی تصاویر به خوبی یک ایده اساسی در پشت گرفتن عکس های زیبا است. راههای زیادی برای استفاده از ترکیببندی عکاسی وجود دارد تا به تصاویر خود جذابیت بیشتری بدهید.
تعادل در عکاسی یکی از این نمونه های مهم ترکیب بندی موثر است. در مقاله زیر بیاموزید که تعادل در ترکیب بندی چیست و چگونه از آن استفاده کنید.
نحوه استفاده از تعادل در عکاسی
تعادل در عکاسی چیست؟ مکان خوبی برای شروع است تعیین می کند که آیا عکس دلپذیر و هماهنگ است یا ناراحت کننده و حل نشده است. تعادل را در معنای لغوی آن رعایت کنید و قیاس ترازو به ذهنتان می رسد. در اینجا به شما نشان خواهم داد که چگونه از تعادل در ترکیب بندی برای عکس های بهتر استفاده کنید. اگر این عکس را با یک نقطه تکیه در وسط به دو نیم تقسیم کنید، می توانید اشیا را در قسمت های مختلف صحنه قرار دهید. اینها عکاسی را متعادل یا نامتعادل می کنند.
با متعادل کردن عناصر در تصویر خود، می توانید تعادل متقارن ایجاد کنید. یا می توانید چیزی متفاوت بسازید. وقتی یک عکس متقارن است، تشخیص تعادل آسان است. اما تعادل واضح عکاسی می تواند تا حدودی خسته کننده باشد. به همین دلیل است که ترازهای نامتقارن می توانند مفید باشند.
مثال 1
من عکس زیر را دوست دارم، اما اگر فقط به تعادل آن تکیه می کردم، خسته کننده بود. این یک نمایش واقعی از عکاسی تعادل به عنوان یک تعریف نیست.
در کنار قرارگیری، اندازه و وزن بصری عناصر متعادل کننده هستند. بستگی به موقعیت آنها دارد. آنها فرصت ایجاد تصاویر متعادل را دارند. برای مثال، فرض کنید یک شی کوچک و بزرگ دارید. اینها برای تعادل در عکاسی غیرممکن است. فاصله آنها از مرکز عکس برابر نیست. سوژه اصلی یک تعادل غیررسمی در تصویر دارد. می توان از آن در قانون یک سوم استفاده کرد، جایی که سوژه ثانویه با وزن تصویر برابر است. سعی کنید جسم کوچکتر را در لبه دور قاب و جسم بزرگتر را کمی دورتر از مرکز قرار دهید. تعادل بسیار بهتر حل می شود. همانطور که با وزن های واقعی روی یک ترازو می شود.
مثال 2
بیایید به وزن بصری دو موضوع اصلی در این مثال نگاه کنیم. این یک ترکیب معمولی متعادل نیست، سوژه خارج از مرکز را بررسی کنید. سایه کوچکتر در فضای نگاتیو، در لبه عکس، آن را متعادل می کند. او همچنین از خطوط همگرا و افقی استفاده کرده است که به ایجاد یک پایه محکم برای عکس کمک می کند. این به نوبه خود ثبات و تعادل را فراهم می کند.
داشتن تعادل در عکاسی خوب است. اما اگر می خواهید تصاویر خود را کمی جالب تر کنید، تعادل را به هم بزنید. ترکیب بندی نامتعادل به جلب توجه بیننده کمک می کند. و همچنین قرارگیری غیرعادی یک جسم واحد، کشش پویا و خطوط منفرد پیشرو. همه اینها به ایجاد عکاسی نامتعادل کمک می کند. آنها احساس تنش حل نشده را ایجاد می کنند.
مثال 3
در اینجا در یکی دیگر از نمونه های عکاسی تعادل ما آمده است.
البته تعادل بسیار پیچیده تر از وزن کردن چند جسم در یک عکس است. دیدن دو جسم که روی یک پایه محکم نشسته اند غیر معمول است. این در معماری، تقارن و بازتاب اغلب اتفاق می افتد. قیاس مقیاس توزین برای توضیح اصول اولیه خوب است. اما برای اکثر عکاسان، تعادل عکاسی بسیار پیچیده تر است. و قوانین بسیار کمتری وجود دارد.
مثال 4
من تصویر زیر را نامتعادل می دانم. وزن بصری اصلی سوژه در سمت راست کادر است. خطوط عمودی حاکی از یک پایه محکم و افقی ایجاد یک زیگ زاگ از کشش طبیعی است. این به عنوان یک وزنه برای سمت چپ عکس عمل می کند. اما این کافی نیست که آن را مانند یک تعریف عکاسی تعادل واقعی احساس کنیم.
متعادل یا نامتعادل؟
تصاویر متعادل و نامتعادل هر دو تکنیک ترکیب بندی هستند. تفاوت در اینجا این است که تصاویر متعادل اغلب آنهایی هستند که وزن بصری برابری دارند. اگر بخواهید یک تصویر آینه ای. چشم بیننده متعادل یا نامتعادل را مشخص می کند. این به عکاس بستگی دارد که تصمیم بگیرد که بیننده چگونه عکس را درک کند.
تصمیم گیری بین متعادل و نامتعادل مانند تصمیم گیری بین تنش و هماهنگی است. هر درجه انتخابی کاربردهای متفاوتی دارد. ما قبلاً به عکس های متعادل نگاه کرده ایم. بیایید نگاهی به عکس های نامتعادل و کاربرد آنها بیندازیم. آنها هنوز هم ترکیب خوبی برای موضوعات مهم ارائه می دهند.
گاهی اوقات می خواهید تنش پویا را به عکس های خود اضافه کنید. متوجه خواهید شد که تنش خود به عنوان تکنیکی برای عدم تعادل عناصر عمل می کند. در عکس زیر، یافتن مرکز ثقل دشوار است. این به این دلیل است که تصویر در جهات متضاد زیادی از عکس به بیرون می رود. جزئیات کوچک در گوشه بالا سمت چپ حواس پرتی را بیشتر می کند.
همچنین ممکن است بخواهید یک عکس را نامتعادل کنید تا چشم و توجه بیننده به قسمت خاصی از آن هدایت شود. شما باید این کار را با احتیاط انجام دهید. مطمئن شوید که موقعیتی را برای سوژه خود انتخاب نکنید که خیلی غیرعادی باشد. تکنیک نامتعادلی که استفاده می کنید بسیار آشکار خواهد شد. این خیلی کمتر موثر است.
مثال 1
متوجه خواهید شد که تعادل به سمت چپ عکس متمایل شده است. این باعث می شود که چشمان شما تعجب کنند که در بقیه عکس چه چیزی وجود دارد. توجه شما به سمت اسکله و مردم ساحل می رود. این عدم تعادل عکس من را جذابتر میکند و باعث میشود بینندگانم مدت بیشتری به آن نگاه کنند.
مثال 2
حالا همین اثر را بگیرید و با استفاده از عمق میدان کم و سوژه های کمتر ممکن، آن را اغراق کنید. نتایجی مانند عکس من در زیر دریافت خواهید کرد. تشخیص اینکه آیا باربیکیو یا چرخش لاستیک موضوع است، سخت است. این تکنیک نامتعادل می تواند موضوع را تغییر دهد. از بدیهی به چیزی که ممکن است بی اهمیت به نظر برسد می رسد. این حس کنجکاوی بیننده را برمی انگیزد. این باعث می شود که آنها بخواهند به چیزی نگاه کنند که فکر می کنند “قرار است” به آن نگاه نکنند.
مثال 3
اکنون با نگاه کردن به ارتفاع، موقعیت سوژه های خود را در کادر در نظر بگیرید. ممکن است ایده هایی را مطرح کند که دو موضوع دارای وزن برابر هستند یا نه. در عکس زیر، به نظر می رسد آتش بازی وزن صحنه را متعادل می کند. صحنه بسیار گسترده تر است. اما اندازه آتش بازی و موقعیت عمودی آنها یک نیروی رو به پایین ایجاد می کند. این در سمت چپ تصویر ظاهر می شود. تکنیک های مختلف ترکیب اثرات متفاوتی دارند. هرچه بهتر آنها را درک کنید، تعادل شما بهتر خواهد بود. ایده تعادل مفهومی یکی از تکنیک های اصلی در افزایش علاقه است.
یادداشتی برای پایان
ما به عنوان عکاسان حرفه ای، زمان زیادی را صرف ایجاد تصاویر عالی می کنیم. ما از تکنیکهای ترکیببندی جایگزین استفاده میکنیم که بیننده بعید است آنها را انتخاب کند. ممکن است در مواقعی برای شما ناامید کننده باشد که آنها تمام تلاش شما را نمی بینند. اما این چیزی نیست که مهم است. این ایجاد عکسی است که شما و همتایانتان می دانید خوب است، یعنی. هرچه بیشتر از تأثیرات تعادل بر روی عکس های خود آگاه باشید، عکاسی بهتری خواهید داشت. قبل از برداشتن دوربین خود به این فکر کنید که چگونه می خواهید تصویر خود را به تصویر بکشید. درجه تعادل در قلب هر عکس است و شما نمی توانید آن را نادیده بگیرید. به یاد داشته باشید که هر تکنیک، زمانی که بیش از حد مورد استفاده قرار گیرد، ارزش خود را از دست می دهد.