آموزش, آموزش عکاسی دیجیتال

آیا عکاسی روح خود را از دست داده است؟

Has photography lost its soul

عکاسی در دنیای مدرن: هنر یا صرفاً تکنولوژی؟

آیا فقط من این‌طور فکر می‌کنم، یا واقعاً تغییر بزرگی در نحوه‌ی مصرف و رویکرد افراد به عکاسی منظره رخ داده است؟

برای سال‌ها، اصول اولیه‌ی عکاسی تغییر چندانی نکرده است. در مورد تنظیمات و تجهیزات دوربین حرف زیادی نمی‌توان زد. ارزش واقعی در نحوه‌ی ترکیب‌بندی یک تصویر نهفته است، چیزی که در تمام ژانرهای عکاسی اهمیت دارد.

با این حال، به عنوان یک عکاس منظره، متوجه تغییری شده‌ام. به نظر می‌رسد علاقه‌ی کمتری به ویدیوهای آموزشی در محیط‌های واقعی وجود دارد و در عوض، توجه بیشتری به تجهیزات جدید و درخشان جلب شده است. این موضوع را همه جا می‌بینم تصویر پس از تصویر، پر از معرفی آخرین دوربین‌ها، لنزها و لوازم جانبی. البته این اشکالی ندارد. شناخت تجهیزات بخش مهمی از عکاسی است. اما احساس می‌کنم که چیزی در این میان گم شده است.

کمی فکر کنید. همه‌ی ما با این انگیزه وارد دنیای عکاسی شدیم که لحظات را ثبت کنیم، داستانی را از طریق تصاویر روایت کنیم. اما به‌تدریج، عکاسی به مشخصات فنی، تنظیمات و آپدیت‌های جدید نرم‌افزاری خلاصه شده است. بله، این موارد مهم هستند، اما روح عکاسی را تشکیل نمی‌دهند. جادوی واقعی در دیدن نهفته است، در درک نور، در انتظار برای لحظه‌ی مناسب و اینجاست که ترکیب‌بندی و خلاقیت نقش اصلی را ایفا می‌کنند.

چرا این تغییر رخ داده است؟

Has 3

فرآیند عکاسی تغییری نکرده است. هدف همچنان کنترل نور است. از انسل آدامز که با دقت نورسنجی می‌کرد تا گالن روول در ارتفاعات کوهستان، یا یک عکاس امروزی که تنظیمات دوربینش را تغییر می‌دهد اصول یکسان باقی مانده‌اند. تفاوت در چیست؟ تکنولوژی امروز بخش بزرگی از این فرآیند را برای ما انجام می‌دهد.

دیگر نیازی به حمل نورسنج‌های خارجی یا هفته‌ها انتظار برای ظهور فیلم نداریم. حالا می‌توانیم فوراً نتیجه را در نمایشگر دوربین یا منظره‌یاب الکترونیکی ببینیم. قابلیت‌هایی مثل براکتینگ نوردهی، فوکوس خودکار ردیاب و هیستوگرام زنده، ابزارهای بیشتری را در اختیار ما قرار داده‌اند. اما آیا این باعث شده که ما عکاسان بهتری شویم، یا فقط کارها را آسان‌تر کرده است؟

شاید این هم بخشی از تغییر باشد مصرف عکاسی همان‌طور که فرآیند آن سریع‌تر شده، سرعت گرفته است.

تأثیر شبکه‌های اجتماعی

Has 2

ما در دنیایی زندگی می‌کنیم که سرعت بالایی دارد. مغز ما دائماً با تصاویر، صداها، ویدیوها و انتخاب‌های بی‌پایان بمباران می‌شود. ما بی‌وقفه اسکرول می‌کنیم، بدون آنکه حتی برای لحظه‌ای روی یک تصویر تأمل کنیم. پس چرا عکاسی، هنری که ذاتاً به صبر و تأمل نیاز دارد، به این دام افتاده است؟

به جای اینکه فرصتی برای مکث و غرق شدن در لحظه باشد، عکاسی به بخشی از چرخه‌ی مصرف سریع تبدیل شده است. این موضوع را در نحوه‌ی ارائه‌ی محتوا می‌بینیم تدوین‌های سریع، گذرهای پرشتاب، و آموزش‌های کوتاهی که کارایی را بر عمق ترجیح می‌دهند.

سرزنش کردن شبکه‌های اجتماعی آسان است. پلتفرم‌هایی مثل اینستاگرام، فیس‌بوک و ایکس بر پایه‌ی کاهش تمرکز کاربران ساخته شده‌اند، طراحی شده‌اند تا ما را درگیر نگه دارند. تیک‌تاک این فرمول را به اوج رسانده است، به‌گونه‌ای که کاربران را در چرخه‌ای بی‌پایان از محتوا نگه می‌دارد. اما این روند خلاقیت را تقویت نمی‌کند بلکه آن را تحت‌الشعاع قرار می‌دهد.

در حالی که عکاسی باید پادزهری برای این وضعیت باشد، به نظر می‌رسد که خود به قربانی آن تبدیل شده است.

برای خودمان عکاسی می‌کنیم یا الگوریتم؟

Has 1

رفتن به طبیعت با یک دوربین، فرصتی برای جدا شدن از هیاهوی روزمره، غرق شدن در لحظه و خلق تصاویر صرفاً برای لذت بردن از فرآیند است. اما امروزه، عکاسان بیش از هر زمان دیگری به نظر می‌رسد که برای یک هدف خاص عکاسی می‌کنند: تغذیه‌ی شبکه‌های اجتماعی.

  • آیا تصاویری را ثبت می‌کنیم که واقعاً دوست داریم، یا فقط محتوایی تولید می‌کنیم که مطابق با الگوریتم است؟
  • آیا مکان‌هایی را بر اساس علاقه‌ی شخصی خودمان انتخاب می‌کنیم، یا فقط به دنبال لوکیشن‌هایی هستیم که در فضای آنلاین ترند شده‌اند؟
  • آیا برای بهبود مهارت‌های خود زمان می‌گذاریم، یا فقط برای جذب تعامل بیشتر، با عجله عکس می‌گیریم؟

به‌عنوان کسی که به‌طور منظم هم عکس و هم ویدیو تولید می‌کند، درک کامل این تغییر برایم دشوار است. شخصاً هنوز هم از دیدن عکاسانی که ما را به دل طبیعت می‌برند، فرآیند کارشان را نشان می‌دهند و طرز فکرشان را هنگام ترکیب‌بندی یک عکس توضیح می‌دهند، لذت می‌برم. دیدن ویرایش نهایی در انتهای یک ویدیو، حس یک سفر کامل را منتقل می‌کند. اما این سبک محتوا کم‌کم جای خود را به بررسی‌های سریع تجهیزات و تدوین‌های پرسرعت داده است.

آیا این مسیر درستی است؟ آیا عکاسی همچنان روح خود را حفظ کرده است؟

قدرت چاپ و اهمیت کندتر شدن

Has

این ماجرا مرا به چیزی سوق داده که اخیراً بیشتر به آن فکر می‌کنم: ارزش چاپ و کتاب‌های عکاسی. برخلاف اسکرول بی‌پایان در صفحات دیجیتال، چاپ‌های فیزیکی و کتاب‌های عکاسی ما را وادار می‌کنند که سرعت خود را کم کنیم و به تصاویر با دقت بیشتری نگاه کنیم. نشستن روی یک صندلی، ورق زدن صفحات و مطالعه‌ی آثار دیگران، تجربه‌ای است که در شیوه‌ی مصرف سریع محتوای امروزی کمتر اتفاق می‌افتد.

فکر کنید چقدر متفاوت است که:

  • یک چاپ هنری را در دست بگیرید در مقایسه با دیدن آن روی یک صفحه‌ی کوچک.
  • برای الهام گرفتن، یک کتاب عکاسی را مطالعه کنید در مقابل رد شدن از ده‌ها تصویر در اینستاگرام.
  • زمان بگذارید و یک ترکیب‌بندی را درک کنید به‌جای اینکه در یک ثانیه از آن عبور کنید.

آیا بهتر نیست به‌جای تبدیل کردن عکاسی به یک محتوای سریع و مصرفی، آن را به یک تجربه‌ی عمیق‌تر و هدفمندتر بازگردانیم؟

چرا عکاسی در محیط واقعی هنوز اهمیت دارد؟

M ENGELMANN 5a033e31d7810 880

تجهیزات همیشه بخشی از عکاسی خواهند بود، این غیرقابل انکار است. اما چیزی که در تجربه‌ی عکاسی در محیط واقعی وجود دارد رویارویی با شرایط غیرقابل پیش‌بینی و تصمیم‌گیری‌های خلاقانه در لحظه هیچ‌گاه در یک استودیو قابل بازآفرینی نیست.

وقتی در طبیعت هستید:

  • نور همیشه در حال تغییر است. باید خود را وفق دهید.
  • شرایط ثابت نیست. آب‌وهوا، جزر و مد، فصل‌ها همه در تصویر شما نقش دارند.
  • فرآیند خلاقانه پویا است. نمی‌توانید صرفاً روی پریست‌ها و فرمول‌های آماده تکیه کنید.

بااین‌حال، عکاسی در محیط واقعی در حال کمرنگ شدن است و جای خود را به محتوای از پیش طراحی‌شده‌ای داده که بیشتر برای فروش محصولات ساخته می‌شود تا آموزش هنر عکاسی. و این چیزی است که بیش از همه نگرانم می‌کند.

سؤالاتی برای شما

کمی آهسته‌تر پیش بروید. عکاسی را به خاطر خودش تحسین کنید، نه چیزی که الگوریتم‌ها می‌خواهند.

اگر اجازه دهیم که شبکه‌های اجتماعی نحوه‌ی مصرف و تولید محتوای ما را تعیین کنند، چیزی ارزشمند را از دست خواهیم داد توانایی برقراری ارتباط واقعی با یک تصویر.

در غیر این صورت، ممکن است آینده‌ی عکاسی دیگر شامل عکس‌ها نباشد، بلکه ترکیب‌های ساخته‌شده‌ی هوش مصنوعی و ویدیوهای وایرال از نوجوانانی باشد که می‌رقصند! فکر می‌کنید اغراق می‌کنم؟ کافی است نگاهی به اینستاگرام بیندازید و ببینید که چگونه تمرکز خود را از عکاسی به سمت محتوای ویدیویی تغییر داده است.

بیایید کمی تأمل کنیم و از خودمان بپرسیم:

  • آخرین بار کِی با دقت به یک عکس نگاه کردیم و واقعاً آن را دیدیم؟
  • چه زمانی فقط برای دل خودمان عکاسی کردیم، بدون اینکه نگران شبکه‌های اجتماعی باشیم؟
  • آخرین باری که تصویری را در ذهن‌مان ثبت کردیم، نه اینکه فقط از کنارش بگذریم، کِی بود؟

نظر شما چیست؟ آیا من اشتباه می‌کنم، یا شما هم این تغییر را احساس کرده‌اید؟ خوشحال می‌شوم دیدگاهتان را بدانم و درباره آن گفت‌وگو کنیم.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *