اگر ویدئوی آیفون اینقدر خوب است، پس چرا به Osmo Pocket نیاز داریم؟

بیشتر تولیدکنندگان محتوای امروزی، از جمله خود من، بهتنهایی کار میکنند. این یعنی تمام وظایفی که برای دو نفر کافی است، باید somehow توسط یک نفر انجام شود.
برای مدیریت این حجم از کار، باید هوشمندانه عمل کرد و با کمترین امکانات، به همان سطح کیفیت رسید. قبلاً این کار واقعاً سخت بود، اما حالا Osmo Pocket 3 مثل یک رمز تقلب است که تولید محتوا را برای یک نفرهها، بسیار سادهتر میکند.
چند سال اخیر، بارها شنیدهام که آیفون یک دوربین ویدئویی فوقالعاده است. پس وقتی همیشه آن را همراه دارم، چرا باید یک دوربین دیگر بخرم که ظاهراً همان کار را انجام میدهد و همان قابلیتها را ارائه میکند؟
ابزارهای ضروری
در طول یک سال گذشته، زیاد دربارهی Osmo Pocket صحبت شده و احتمالاً از قبل اطلاعات زیادی دربارهاش دارید. کوچک است، گیمبال فوقالعادهای دارد، سیستم دنبالکردنش خیلی خوب کار میکند، کیفیت تصویرش مطلوب است و باتری آن هم برای ضبط هر سکانسی که بخواهم، کافی است.
یک دوربین جمعوجور و شگفتانگیز است، اما همانطور که گفتم، آیفون هم همینطور است. درست است که سنسورش کوچکتر است، اما اگر با دوربین اصلی در ProRes Log فیلمبرداری کنید، کیفیت تصویر در نور مناسب تا خوب، به چیزی نزدیک میشود که از V-Log در Panasonic GH7 انتظار دارم. جالب اینجاست که وقتی ویدئوهای آیفون جردن را در یوتیوب دیدم، حتی متوجه نشدم که گاهی به جای دوربین اصلیاش از گوشی استفاده کرده!
اما آیفون گیمبال ندارد، که همانطور که گفتم، یکی از ویژگیهای کلیدی Osmo Pocket است. پس برای مقایسهی منصفانه، دو تا از بهترین گیمبالهای موجود را انتخاب کردم: Insta360 Flow 2 Pro با قیمت ۱۶۰ دلار و Hohem iSteady M7 با قیمت ۲۷۰ دلار.
Insta360 Flow 2 Pro یک گیمبال کاملاً جدید است که از DockKit اپل استفاده میکند تا مستقیماً به سیستم ردیابی داخلی آیفون متصل شود. گیمبال را Insta360 ساخته، اما عملکردش ظاهراً به این دلیل عالی است که از تکنولوژی اپل بهره میبرد.
Hohem iSteady M7 را بعد از صحبت با بکا فارسیس (که اخیراً در چند ویدیوی یوتیوبیاش از آن استفاده کرده) بررسی کردم. این گیمبال نسبت به Insta360 انعطافپذیرتر است، چون وابسته به آیفون نیست. اگر Samsung Galaxy یا Google Pixel دارید، میتوانید بدون مشکل از آن استفاده کنید. همچنین یک دوربین جداشدنی دارد که روی پایهی گوشی قرار میگیرد و از فناوری ردیابی اختصاصی Hohem استفاده میکند.
Insta360 Flow 2 Pro
بیایید با Insta360 Flow 2 Pro شروع کنیم. از نظر طراحی، کوچک و حمل آن راحت است—که همین موضوع یکی از مزیتهای Osmo Pocket هم محسوب میشود، پس شروع خوبی داریم! من نسخهی اولیهی Flow Pro را هم دارم و مقایسهی آنها واقعاً جالب است. Insta360 در کمتر از یک سال، تغییرات چشمگیری در این مدل ایجاد کرده: مدل جدید کوچکتر است، راحتتر راهاندازی میشود و از یک پایهی مغناطیسی MagSafe با امنیت بیشتر استفاده میکند (که به نظر من بهتر از پایهی گیرهای است، هرچند در صورت تمایل میتوان از آن هم استفاده کرد).

این گیمبال یک بازوی تلسکوپی دارد که اگر بخواهید از زاویهی بالاتر فیلمبرداری کنید، به کار میآید—چیزی که Osmo Pocket ارائه نمیدهد.
همچنین دارای دکمههای فیزیکی و یک تریگر است که بیشتر برای کنترل جهت و نسبت تصویر آیفون طراحی شدهاند. اما برای دسترسی به امکانات بیشتر، باید از اپلیکیشن فیلمبرداری موردنظر خودتان استفاده کنید.

یکی از مزیتهای اصلی DockKit اپل این است که بسیاری از اپلیکیشنها با آن سازگار هستند، بنابراین مجبور نیستید از اپلیکیشن Insta360 استفاده کنید.
از آنجایی که اگر با آیفون فیلمبرداری میکنید، احتمالاً میخواهید در ProRes Log ضبط کنید (چون ویدئوهای معمولی بیش از حد شارپ شده و غیرطبیعی به نظر میرسند)، میتوانید بهجای اپ Insta360، از اپلیکیشن دوربین اصلی آیفون یا حتی اپلیکیشن Blackmagic استفاده کنید.
البته اگر از اپ Insta360 استفاده کنید، این شرکت مدعی است که با ترکیب DockKit اپل و فناوری ردیابی مبتنی بر هوش مصنوعی Insta360، عملکرد ردیابی بهتری دریافت خواهید کرد. اما من شخصاً تفاوت خاصی احساس نکردم.

یکی از قابلیتهای کاربردیتر Insta360 این است که وقتی از اپلیکیشن اختصاصی آن استفاده میکنید، میتوانید با فرمانهای حرکتی ضبط یا ردیابی را شروع و متوقف کنید. اگر مثل من خودتان را فیلمبرداری میکنید، این ویژگی بسیار مفید است.
اما یک مشکل وجود دارد: فرمانهای حرکتی در حالت فیلمبرداری ProRes Log کار نمیکنند. ظاهراً این محدودیت از سمت آیفون است، چون پردازش این حجم از داده را نمیتواند همزمان انجام دهد. این واقعاً ناامیدکننده است، چون باعث شده من تقریباً هیچوقت از فرمانهای حرکتی استفاده نکنم.
حالا سوال اینجاست: اگر برای فعال کردن ردیابی نیاز به لمس سوژه دارید، اما نمیتوانید صفحه را ببینید، چطور باید این کار را انجام دهید؟
Insta360 پیشنهاد میکند از یک آیفون دوم (که از راه دور به گیمبال متصل میشود) یا یک Apple Watch استفاده کنید. اما از آنجایی که اغلب افراد آیفون دومی ندارند، این راهحل چندان عملی به نظر نمیرسد. اپل واچ هم در نمایش زندهی تصویر خوب عمل میکند، اما نتوانستم بهطور قابل اطمینانی ردیابی را با آن فعال کنم.
خوشبختانه، اگر دکمهی تریگر گیمبال را نگه دارید، ردیابی فعال میشود. یعنی حتی اگر نمایشگر آیفون رو به من نباشد، میتوانم ردیابی را شروع کنم—و تا الان این روش کاملاً قابل اعتماد بوده است.
Hohem iSteady M7
قابلیت ردیابی Hohem تا جایی که من متوجه شدم، منحصربهفرد است، زیرا همراه با یک دوربین مستقل، یک نمایشگر بیسیم و یک ریموت کنترل ارائه میشود. این یعنی میتوانم با آیفون ویدئویی باکیفیت بالا ضبط کنم، در حالی که همزمان یک سیستم ردیابی داخلی و نمایشگر برای دیدن خودم در اختیار دارم—همه در یک مجموعهی یکپارچه.
در ادامه بیشتر در مورد این موضوع صحبت میکنم.

کنترلهای فیزیکی این گیمبال واقعاً جالب و تا حدی خندهدار هستند. انگار شرکت سازنده نمیخواست طراحی را ساده نگه دارد، چون شاید در آن صورت “حرفهای” به نظر نمیرسید. به همین دلیل، پر از دکمه، پیچ و کنترلهای مختلف است که احتمالاً بسیاری از آنها ضرورتی ندارند.
مثلاً یک پیچ تنظیم در کنار دوربین وجود دارد که بهصورت پیشفرض برای تغییر دمای رنگی LED کوچکی که روی ماژول دوربین ردیابی قرار دارد، استفاده میشود. بله، میتوان آن را برای کارهای دیگری مثل کنترل زاویهی دوربین (Tilt) برنامهریزی کرد، اما وقتی روی پنل اصلی یک جویاستیک وجود دارد، این ویژگی اضافی و غیرضروری به نظر میرسد.

بزرگترین نقطهضعف Hohem
مشکل اصلی سیستم Hohem این است که بسیار بزرگ است. برای یک گیمبال مخصوص موبایل، اندازهاش بهطرز خندهداری بزرگ به نظر میرسد، و واقعاً علاقهای به حمل آن در سفر ندارم.
از آنجایی که این دستگاه برای فیلمبرداری انفرادی طراحی شده، معمولاً موضوع اصلی محتوای من خود گیمبال یا آیفونم نیست، بلکه چیز دیگری است. اما وقتی ابعاد آن اینقدر دستوپاگیر باشد، کار با آن سخت میشود.
در عمل
به نظر من، Osmo Pocket زمانی بهترین عملکرد را دارد که دوربین به سمت خودتان باشد، و دلیل اصلی این موضوع، نمایشگر کوچکی است که در پشت آن قرار دارد. این یک سیستم جمعوجور و ساده است که کار کردن با آن راحت و طبیعی به نظر میرسد و توجه زیادی جلب نمیکند. میتوان گفت Hohem هم تا حدی همین ویژگی را دارد، چون یک دوربین و نمایشگر سلفی روی دستهاش تعبیه شده است.
اما برعکس، گیمبال Insta360 بیشتر برای فیلمبرداری از سوژههای روبهرو طراحی شده تا خود کاربر. این شرکت تمام تلاشش را کرده تا یک سیستم قابلحمل برای آیفون بسازد، اما عجیب است که بهترین نمایشگر هنگام فیلمبرداری از خودم فقط یک آینهی کوچک در پشت دستگاه است! آیا کارم را راه میاندازد؟ بله، اما از آن لذت نمیبرم.
هر سه سیستم را میتوان بهراحتی روی سطح صاف قرار داد.
- Osmo Pocket یک مینیتریپاد جداشونده دارد.
- Hohem هم همین قابلیت را ارائه میدهد.
- اما Insta360 یک قدم جلوتر رفته و سهپایهای را درون دستهی گیمبال تعبیه کرده که در صورت عدم استفاده، کاملاً مخفی میشود.

هر دو گیمبال مخصوص آیفون دارای بازوی تلسکوپی هستند، یعنی محدودیت ارتفاع مانند Osmo Pocket ندارید. این ویژگی زمانی که منوپاد یا سهپایه ندارید، بسیار مفید است—چیزی که من قطعاً وقتی از خانه بیرون میروم دوست ندارم با خودم حمل کنم، مگر اینکه کاملاً ضروری باشد. هرچه کمتر وسایل با خود داشته باشم، بهتر است.
ردیابی
وقتی بهتنهایی محتوایی ضبط میکنید، مهمترین ویژگی، ردیابی است: دوربین باید همواره روی شما بماند و اگر خودتان آن را نگه نمیدارید، باید بتواند شما و کارهایی که انجام میدهید را دنبال کند.
- به نظر من در بیشتر شرایط، Osmo Pocket عملکرد مناسبی در حفظ ردیابی روی من دارد. البته این بهترین عملکرد نیست و جایی است که DJI میتواند در نسخه بعدی این دوربین کوچک مفید، آن را بهبود ببخشد. همچنین متوجه شدم که در شرایط نوری چالشبرانگیز، کمی ممکن است به دنبال سوژه بگردد که این میتواند حواسپرتکن باشد. اما اگر در نور متوسط تا روشن باشم، عملکرد آن کاملاً ثابت و دقیق است.
- Insta360 Flow 2 Pro بدون شک بهترین گزینه از میان این سه است و عملکرد فوقالعادهای دارد. وقتی روی سوژه قفل میشود، کاملاً ثابت میماند و استفاده از فناوری اپل در اینجا نتیجه داده است.
- Hohem هم عملکرد ضعیفی ندارد، اما ضعیفترین گزینه از بین این سه است. این گیمبال باعث ایجاد هنگکردن یا لرزش نمیشود چون دوربین ردیابی آن با دوربین ضبط متفاوت است، اما این یعنی شما باید به فوکوس خودکار آیفون اعتماد کنید که شما را در فوکوس نگه دارد. معمولاً اینطور است، اما تا زمانی که ویدئو را بعداً بررسی نکنید، نمیدانید.
به طور کلی، این سیستم بیشتر مستعد از دست دادن سوژههایی است که پشت اشیاء قرار دارند و ویدئو کمی لرزش دار به نظر میرسد. البته این مشکل جزئی است و من فکر میکنم که مزایای نمایشگر و کنترلهای ریموت نسبت به قابلیت ردیابی خالص ارزش این معامله را دارد.
لوازم جانبی “اختیاری”
در حالی که قطعاً میتوانید Osmo Pocket و آیفون خود را بردارید و شروع به ضبط ویدئو کنید، اگر هدف شما گرفتن بهترین تصاویر ممکن باشد، نمیتوانید فقط به این دو اکتفا کنید. همانطور که گفته شد، قدرت ویدیویی آیفون واقعاً زمانی خود را نشان میدهد که از ProRes Log استفاده کنید. و مانند تمام ویدئوهای Log، نمیتوانید همه چیز را روی حالت اتوماتیک تنظیم کنید و انتظار داشته باشید که تصاویر خوبی بگیرید. Log دامنه دینامیکی را گسترش میدهد، اما شما باید ISO و تعادل رنگ سفید را قفل کنید. برای این کار، باید از فیلترهای ND استفاده کنید تا از از بین رفتن جزئیات در نواحی روشن (highlight) جلوگیری کنید.
اتصال فیلتر
آیفون ممکن است دوربین خوبی باشد، اما طراحی آن به خوبی از لوازم جانبی پشتیبانی نمیکند. MagSafe قطعاً در مواردی مانند باتریها و حافظههای خارجی کمک میکند، اما چیدمان سهگانه دوربین واقعاً مشکلساز است. برای رفع این مشکل، باید از قابهایی استفاده کنید که برای لوازم جانبی خاص طراحی شدهاند. من از سیستم Moment استفاده میکنم، اما گزینههای دیگری هم وجود دارند.
به نظر من این قابها کار میکنند، اما من هیچوقت طرفدار استفاده روزمره از این نوع قابها نبودهام چون نقاط نصب آنها تمایل دارند گرد و خاک و کثیفی را جمع کنند و در عین حال به لباسها گیر میکنند. این یعنی من قاب معمولی خود را برای استفاده روزمره دارم، اما وقتی بخواهم با آیفونم ویدئو ضبط کنم، باید آن را با قاب Moment تعویض کنم.
مشکلات مشابه در Osmo Pocket
تمامی این مشکلات در Osmo Pocket هم وجود دارند، اما دوربین کوچک این دستگاه طوری طراحی شده که استفاده از لوازم جانبی را در نظر گرفته است. DJI مجموعهای از سه فیلتر ND تولید کرده که به راحتی بهطور مغناطیسی به جلوی لنز متصل میشوند. همینطور، شما میتوانید در D-Log فیلمبرداری کنید بدون اینکه هایلایتها از دست بروند.
مشکل با دوربین کوچک DJI
مشکل با دوربین کوچک DJI این است که دسترسی به تنظیمات دستی کمی دشوار است. من واقعاً از سیستم منو این دوربین خوشم نمیآید. نصف مواقع احساس میکنم که صفحهنمایش لمسی لمس من را شناسایی نمیکند و همچنین تنظیمات دقیق مانند ISO یا سرعت شاتر برای من بسیار سخت است. علاوه بر این، همه کلمات استفادهشده در تنظیمات دستی برای فضای کوچک صفحه خیلی بزرگ هستند، بنابراین شما این کلمات را مانند تیتر بازار بورس میبینید که حرکت میکنند. همه چیز فشرده و تنگ به نظر میرسد.
مزایا و معایب رابط کاربری iPhone و Osmo Pocket
رابط کاربری آیفون و Osmo Pocket هم مزایا و معایب خود را دارند. در آیفون، هرچند که وصل کردن لوازم جانبی دشوار است، حداقل صفحهنمایش بزرگی دارم که میتوانم تنظیماتم را در آن وارد کنم. این خیلی اعصابخوردکن است که هنوز ویفورم (waveform) را دریافت نمیکنم—هیچکدام از این دوربینها آن را ندارند—و مجبورم از هیستوگرام استفاده کنم. با این حال، حداقل در آیفون قابل مشاهده است. صفحهنمایش Osmo خیلی کوچک است که بهطور مؤثر آن را نمایش دهد، اما حداقل میتوانم ببینم که دوربین در حال ضبط چه چیزی است، در حالی که در آیفون گزینههای بیشتری دارم.
دوربین Osmo Pocket و پروفایل استاندارد
حالا، اگر نگران باشم که نورپردازی یک صحنه مشکلساز باشد، میتوانم از پروفایل ضبط استاندارد در Osmo Pocket استفاده کنم، زیرا کیفیت آن واقعاً خوب است. تصویر بیش از حد تیز نشده و حس طبیعیتری دارد، و سنسور بزرگ نوع 1 این دوربین همان چیزی است که میدانم باعث تولید ویدیویی با کیفیت عالی میشود. این نمیتواند برای آیفون گفته شود. برای من، فقط Log یا هیچ چیز دیگر کار میکند، چون پروفایل استاندارد بسیار بیش از حد تیز است و بهطور کلی شبیه ویدئوهای معمولی گوشیهای هوشمند به نظر میرسد.
گزینههای صوتی
یکی دیگر از نکاتی که باید در نظر بگیرید، صدا است. اگرچه قطعاً میتوانید بدون استفاده از میکروفون اختصاصی فیلمبرداری کنید، نتایج شما صدای بهطور قابل توجهی غیرحرفهایتری خواهند داشت. من همیشه گفتهام که اگر مجبورید بین گرفتن تصاویر عالی و صدای عالی یکی را انتخاب کنید، صدای خوب را انتخاب کنید. نورهای سوخته و تصاویر لرزان خیلی بیشتر از صدای بد تحمل میشوند. صدای بد باعث میشود مردم ویدیو را خاموش کنند یا، همانطور که در گذشته گفته میشد، کانال را عوض کنند.
برای این موضوع، DJI یک اتصال ساده و بدون دردسر با میکروفن میک 2 خود ارائه میدهد. کافی است هر دو را روشن کنید تا بهطور فوری یکدیگر را شناسایی و متصل کنند. صدای آن بدون استفاده از کپسول اختصاصی هم خوب است و اگر کپسول مناسبی بگیرید، میتواند آنها را نیز پشتیبانی کند. فقط کپسول DJI را نخرید—من فکر میکنم که کیفیت صدای آن خیلی بد است.
فیلمبرداری با آیفون پیچیدهتر است. من از میکروفون بیسیم Rode استفاده میکنم که با آیفون از طریق یک دانگل USB-C متصل میشود. این سیستم همچنین به صحبت و تعامل با اپلیکیشن ساده Rode بستگی دارد که واقعاً ویژگیهای محدودی دارد. در طول دوره آزمایشی من، میکروفونهای Rode از اتصال خودداری کردند و من نتوانستم از آنها استفاده کنم. اگر Osmo Pocket و میکروفن DJI را نداشتم، نمیتوانستم هیچ ویدیویی ضبط کنم.
در نهایت به کاربری برمیگردد
در ابتدای این مقایسه، سوالی مطرح کردم: “اگر آیفون اینقدر خوب است، چرا به Osmo Pocket نیاز دارم؟” حالا بیایید این سوال را تجزیه و تحلیل کنیم.
آیفون تصاویری عالی ثبت میکند، اما طراحی آن هرگز برای ضبط این نوع محتوا بهینه نشده است. در حالی که Insta360 عملکرد خوبی دارد، برای استفاده درست از آن نیاز به کیس مخصوص آیفون، فیلتر ND، راهحل صوتی مناسب و آمادگی برای تعامل با آینه روی گیمبال دارید. از طرفی، گزینه Hohem به شما صفحهنمایش میدهد تا خودتان را ببینید، اما دوربینی که از شما فیلمبرداری میکند همان دوربین اصلی نیست که همیشه خطراتی را به همراه دارد. علاوه بر این، این دستگاه بسیار بزرگ است.

اندازه این سه گزینه از این زاویه بهتر نشان داده میشود. Hohem iSteady M7 بهطور قابل توجهی بزرگتر از دو گزینه دیگر است.
درست است که همیشه آیفونم را همراه دارم، اما در هر دو حالت، Hohem و Insta360 باعث میشوند که چیزی حمل کنم که حداقل به اندازه، اگر نه بزرگتر از Osmo Pocket باشد. حتی زمانی که همهچیز آماده است و از این ابزارها با آیفونم استفاده میکنم، احساس میکنم که هر دو سیستم طوری طراحی شدهاند که یا ضعفهای ذاتی آیفون را برای این نوع کار دور بزنند، یا اصلاً برای فیلمبرداری از خودم طراحی نشدهاند.
این همان نقطه قوت Osmo Pocket است. این محصول به طور خاص برای ضبط آنچه که شرکتها امروزه به آن “وِلاگها” میگویند طراحی شده است. بله، وِلاگها دیگر محبوب نیستند، اما تولیدکنندگان محتوا هنوز هم به دوربینی نیاز دارند که آنها را به سمت مخاطبان هدایت کند. این یک وِلاگ نیست، اما مفهوم چیزی که باعث میشود یک محصول وِلاگ خوب باشد، هنوز هم معتبر است.
در حالی که فکر میکنم تصاویر گرفتهشده با آیفون ممکن است بهتر از چیزی که میتوانم با Osmo Pocket بگیرم باشند، باید بگویم که همهچیز باید به درستی تنظیم شود تا این موضوع صحت داشته باشد. در بیشتر مواقع، تصاویر Osmo Pocket، حتی تصاویر پروفایل استاندارد، بهتر به نظر میرسند. من حاضر نیستم راحتی استفاده از Pocket را فدای رسیدن به بالاترین کیفیتی کنم که آیفون میتواند به آن دست یابد — فاصله بین این دو محصول آنقدرها هم زیاد نیست.
روزی بود که از دستگاههای چندکارهای مثل آیفون که میتواند به بسیاری از کارهایم پاسخ دهد، تحت تأثیر قرار میگرفتم. یک دوربین، یک کامپیوتر و یک پلتفرم ویرایش. اما این روزها بیشتر به این فکر میکنم که چیزی داشته باشم که انجام وظایف خاص را آسانتر کند و اگر خوششانس باشم، جذابتر هم باشد.